چشمای متعجب ماما هایی که اومدن معاینه م کردن هنوز یادمه.. باور نمیکردم که کل پروسه ی زایمانم، فقط 20 دقیقه بشه
و ساعت 8و35 دقیقه صبح شنبه 26 اسفند سال 1402..یه فرشته ی کوچولو، با دست و پای نخودی و قشنگش، زندگیمو قشنگتر کرد...
اونایی که یادشونه، میدونن، اوضاع روحیم فاجعه بود و دوست ندارم دوباره اینجا حرفی بزنم ازش. فقط یکسال گذشت تا بتونم کم کم کنار بیام با اونچه که بر من گذشته بود.
اگه توام اقدامی هستی، هیچوقت برای خواسته ت به خدا اصرار نکن. اگه قسمتت باشه، هرررر زمان که وقتش باشه میشه. دنیا هم تلاش کنه، نه یه ثانیه زودتر، نه یه ثانیه دیرتر هیچ اتفاقی خارج از اراده خدا رخ نمیده
زدیک ساعت 6 بود، فاصله ی درد ها هر 20 دقیقه یکبار شده بود..رفتم دستشویی.. کم کم ترشحات هاله دار داشت خودشو نشون میداد. رأس ساعت 6 یه درد عجیب توی کل تنم پیچید، حالا فرض کن، من اونهمه ساعت فقط نفس عمیق کشیده بودم و آروم بودم ولی این دیگه فرق داشت. یه نفر توی وجودم گفت این درد، دیگه عادی نیست، سریع باش
لباس پوشیده و سوار ماشین شدیم. صبح زود بود و پرنده پر نمیزد. مادرم همراهمون اومد. شوهرم تقریبا داشت با ماشین پرواز میکرد و هی منو نگاه میکرد
رسیدیم و دوباره ان اس تی تکرار شد.. و من برای اولین بار، در هفته ی 34 و 5 روز بودم که معاینه شدم. چون استراحت مطلق بودم دکترم قبلش معاینه نکرده بود که تحریک نشه سرویکسم
یاد اون روزا بخیر یادمه وقتی ریحانه به دنیا اومد
و یادمه روزی که بردینش خونه🌱
تولدش مبارک باشه و تنش سلامت و سایه شما و باباش روی سرش باشه همیشه
عزیزم... اشکم دراومد.خدا برات صحیح و سلامت حفظ کنه دختر نازتو.
بغضی شدم فاطمه
عزیزم😍😍😍تولد دختر گلت مبارک باشه🥹روز زایمان برای من خیلی روز سختی بود نصف روز فقط درد کشیدم و دخترم به دنیا اومد ولی با همه سختی هاش الان که فکر میکنم یکی از بهترین روز های زندگیم بود🥹❤️
راستی تولد دوقلوهای منم نزدیکه.
۲۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۳و ۲۵ دقیقه نصف شب
سلام عزیزم. تولد فرشته کوچولو تون مبارک باشه.
انشاالله صد ساله بشه و به همه آرزوهای قشنگش برسه
عزیزممم
تولد دختر کوچولوتون مبارک انشالله بهترین ها نصیبش بشه
یاد زایمان خودم افتادم با این تفاوت ک سزارین بودم من🥹
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.