بعد از ۲۷ روز یه دل سیر دراز کشیدم رفتم دوش گرفتم مثل ادم
اومدم تو گوشی سیر کردم
خدا کفر نمیگم ممنون و منت دارتم بخاطر این نعمت قشنگت ولی خدایی یاد دوران بارداری و قبل از بارداری که راحت بود بودن فکر و اینا دلم یهو هوس اون روزامو کرده با خودم گفتم کی میگذره این روزا تمام میشه بهتر میشه بچم
که شبا بخوابه چند ساعت پشت سر هم درست
روزا خوب باشه بتونم به بدبختی هام برسم بتونم یه کمی راحت تر باشم واقعا اون روزام خیلی خوب بود

۶ پاسخ

عزیزم حرف دل منو زدی 18روزه خواب به چشام نرفته

ان شاالله منم به روزای تو برسم 😂
الان شبی ۳ ساعت بیشتر نمیخوابم واقعا له شدم
همش میگم میشه چند ساعت پشت هم بخوابه ؟!!

خوبه شما به استراحت بارداری فکرمیکنی. من کلا به استراحت دوران مجردیم فکر میکنم🤣

اخ نگووووو حرف دل هممونو زدی، مچ دستم داره میشکنه ، کمبود خوابام با ۳شبانه روز خوابیدن هم رفع نمیشه

منم گاهی اوقات به آزادی اون دوران فکر میکنم ته دلم حسرت میخورم
ولی اینطور نیست که ناشکر باشم

برای منم دعا کن ...که زودی تموم بشه

مقالات مرتبط

غذا دادن به نوزاد از کی شروع میشه
غذا دادن به نوزاد از کی شروع میشه ؟
خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
سوالاتی که باید قبل ازدواج پرسید
سوالاتی که باید قبل ازدواج پرسید | سوالات ضروری خواستگاری
غذا دادن به کودک از چند ماهگی
از چند ماهگی به نوزاد غذا بدهیم؟ شروع غذا دادن به نوزاد

سوال های مرتبط

مامان مهرسام جانم👼 مامان مهرسام جانم👼 ۲ ماهگی
مامانا شیر دوش خوب چی بگیرم که استفاده ازش راحت باشه؟؟؟؟؟
یه برند خوب می خوام که سینه تو بلند مدت و استفاده اذیت نشه.... خودم پرتابل برقی گرفتم ولی بعد از استفاده شیرم کم میشه ‌و به سختی خارج میشه، ازش راضی نیستم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ویهان کوچولو💙 مامان ویهان کوچولو💙 ۲ ماهگی
خانما سینه هام قبل از بارداری خیلی خوب بودن باردارم که شدم دیکه بزرگ شدن ولی الان چون بچه شیر نمیدم خیلی شل شدن و کوچیک شدن .یعنی درست میشه؟؟ حتی مثل قبل از بارداری هم نیس
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان محمد حسین🥹🩵 مامان محمد حسین🥹🩵 ۱ ماهگی
خانما از کجا متوجه میشید شیر که از یه سینه میدین کامل سیر میشه؟
من از یه سینه شروع میکنم میخوره میخوره بعد ول میکنه. بعد دوباره بعد نیم ساعت یه ساعت دوباره گرسنه میشه از اون یکی سینه میدم.

امروز صبح ولی 5 بار پشت سر هم با فاصله 20 دقیقه دادم تا ول کرد. انگار اخر هر سینه سیر نمیشه!
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نورآ مامان نورآ ۱ ماهگی
شمام دلتون برای حاملگی تنگ میشه؟ من واقعا دلم میخواد برگردم به همون موقع دلم خیلی تنگ شده برای اون دوران برای ارامشش وقتی خونمون بودم با شوهرم دوتایی هم خوشحال بودیم بچه داریم هم خواب سرجاش بود هم خیالمون راحت بود😢😞
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
سلام مامانا🙋🏻‍♀️🎀
به نظرتون از کی میشه با بچه تنها موند ؟؟
من میخوام بعد از ده روز برم خونه خودم اما همش میترسم نتونم به تنهایی از پس کارها بر بیام 🥴
چیکار کنم که راحت تر باشه برام و زودتر بتونم عادت کنم ؟؟
ممنون میشم راهنماییم کنید 🌱❤️
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان 💝نیکا🐣 مامان 💝نیکا🐣 ۳ ماهگی
الان رفتم تایپیک های قبلیم از اول که دغدغم بارداری بود تا الان که کنارمه رو خوندم کلی چالش و پشت سر گذاشتیم خداروشکر که به خوشی گذشت نیکا جونم الان کنارمه
خیلی حس خوبی داشت خوندنشون یاد اون روزا افتادم اولین تکون خوردن هاش خیلی حس نابی بود😍
مامان باران 😍🤍 مامان باران 😍🤍 ۳ ماهگی
نمی‌خواستم این حرفارو اینجا بزنم و انرژی منفی بدم ولی واقعا حالم بده 😔
بعد ۴۴ روز از خونه مامانم اینا رفتیم خونه خودمون اما یه روز و نصفی بزور موندیم دوباره دیروز عصر اومدیم خونه مامانم اینا خودم که از دیروز صبح سرما خوردم گلوم درد میکرد بدنم بیجون بود دخترمم رفلاکسش بدتر شده بیشتر این عذابم میده که خودم باعث شدم بدتر بشه فقط بخاطر اینکه ۲۴ ساعت بجای شیرخشک ببلاک ، نان دادم چندروزه جهشی میاره بالا خیلی اذیت میشه گریه می‌کنه بدتر از اون اینکه تو بغل همه آروم میشه جز من 😭 بغض و غصه داره خفم می‌کنه دلم میگیره وقتی میبینم بچم از بغل من می‌ره بغل یکی دیگه آروم میشه منم همونجور بغلش میکنم که بقیه ولی نمیشه جیغ می‌کشه اصلا منو نمیشناسه بوی منو نمی‌فهمه
اوایل زایمان افسردگی گرفته بودم یه مدت خوب بود اما بازم برگشته
دلم میخواد یروز تنهای تنها باشم بشینم یه دل سیر گریه کنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان کیان کوچولو مامان کیان کوچولو ۲ ماهگی
حدود ۴۰ روز گذشته
از این‌۴۰ روز ۳۰ روز هر روز رفتم و اومدم به امید این که زودتر خوب بشه باشیر خودم
حالا ۱۰ روزه که اومده بخش شانس و‌اقبالی که‌دارم تختش جلو کولر بود هی گفتم خاموش کنین این وامونده رو گوش نمیدادن دعوا کردم بازم نکردن
داشت خوب پیش میرفت که دیدم هی عطسه میکنه گفتم گفتن حساسی
دیدم‌ترشح و خس خس بینی داره گفتن چیزی نیست قطره بریز خوب میشه
خوب نشد هیچی بیشترم‌شد
حالا انقد اذیتش میکنه که نمیذاره درست شیر بخوره
جدای از اینا دل دردم داره میپیچه‌تو خودش شب تا صبح
دیگه ظرفیتم تکمیله ....بریدم این روزا😔
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان کوچولو مامان کوچولو روزهای ابتدایی تولد
۹ روزه سزارین شدم هنوز درد دارم ای خدا از خودم بدم میاد نمیتونم بچمو نگهداری کنم بخیه هام درد میکنه کمر درد دارم احساس ناکافی بودن و مزاحمت دارم همش بچمو مامانم نگه میداره کی این روزا میگذره کی از این درد لعنتی راحت میشم😭😭😭
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۲ ماهگی
خانما من قبل بارداری ام یکی از سینه هام بزرگ تر بود ولی الان دیگ خیلی فرقشونه اونی ک بزرگ تر بیشتر شیر میاد خیلی زیاد بزرگ شده بچه خیلی راحت میخوره ولی اون یکی کوچیک تر شیر نداره نوکشم خوب نیست بزور میدن بعد ولی سریع ول میکنه سینه هام خیلی بد شده سوتین ننیخوره بهشون یه سایز نیستن اصلا چیکار کنم اخه
مامان بچم و نی نی👶🏻🩵🩷 مامان بچم و نی نی👶🏻🩵🩷 ۱ ماهگی
مامانای هم هفته سزارینی تو این روزا شکم چقدر باید جمع شده باشه؟
من شکمم هنوز یه کم مونده خودمم از قبل بارداری شکم داشتم کمی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان امیر حسین 👶🏻 مامان امیر حسین 👶🏻 ۲ ماهگی
خانما بچه اگر از ساعت ۱ شب بخوابه بعد ساعت ۵ صبح بیدار بشه شیر بخوره اشکال نداره؟, قندش نمیفته تو این ۴ ساعت که میخابه؟ واقعا برای من اینجوری راحت تره و سیر میخابم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دیاکو💙 مامان دیاکو💙 ۱ ماهگی
هرچقدر حاملگی دیر میگذشت بجاش ازوقتی بچم به دنیا اومده داره مثل برق و باد میگذره اصلا چیزی ازش نمی‌فهمم دوس دارم این روزا و سیر زندگی کنم و با بچم وقت بگذرونم اما حیف که خونه داری و درد وخواب آلودگی نمیزارن 😕🥺
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رادمان مامان رادمان ۱ ماهگی
مامانا از امروز میخوام شبا یه وعده شیر خشک بدم به پسرم
کسی تجربه داشته که با شیر خودش یه وعده شیر خشکم بده؟
راحت قبول میکنن
برای اینکه شبا هم راحت تر بخوابه
هم اینکه میگن تا ۵۰ روز زردی ممکنه برگرده با شیر خشک رفع میشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا روزهای ابتدایی تولد
دومین متن
بعد از ترکیدن آماده شدیم رفتیم بیمارستان بدون کوچکترین دردی که واقعا خودم میترسیدم هی دعا دعا میکردم که درد بیاد ولی اصلا انگار نه انگار تو طول مسیر ازم چند باری آب به اندازه زیاد ریخت تا برسم بیمارستان رسیدیم و بستریم کردن بیمارستان بهارلو تهران یه اتاق بردن که فقط خودم بودم آوردن بهم سرم وصل کردن و یه آمپول هم از کنار پام زدن و چند تا آمپول هم به سرم ساعت ۱۲:۳۰ بستری شدم تا ساعت ۱:۳۰ تو اتاق تنها حوصلم سر رفت هیچ دردی هم هنوز نیومده بود به ماما گفتم میشه مادرم بیاد حوصلم سر رفت رفت گفت مامانم اومد با آبمیوه و خرما که از قبل گفته بودم بگیرن بعد آروم آروم دردام شروع شد چون مادرم کنارم بود دیگه ماما نموند پیشم می‌رفت چند دقیقه یه بار میومد سر میزد بودن مامانم خیلی خوب بود تا دردام شدید شد ماما گفت برو به شکم و کمرت آب بگیر که این کار خیلی خوب بود درد رو کمتر میکرد با زیادشدن دردام چون از قبل درخواست اپیدورال کرده بودم معاینه کرد گفت فعلا ۳ سانتی باید تا ۵ برسی تا بگم دکتر بیاد بزنه با سختی و تحمل درد زیاد به ۵ رسیدم گفتم بگو بیاد دکتر بزنه که گفتن دکتر تو اتاق عمله گفتیم بیاد دوباره یک ساعت درد افتضاح کشیدم تا دکتر اومد معاینه کرد گفت ۷ سانتی دیگه نمی‌زنم خون ریزی داری شدید وضعیت بچه هم خوب نیست حالا بچه هم نیومده بود جلو هی موقع دردام گفتن زور بزن تا بچه رو بکشیم بیاریم جلو سخت بود ولی خدا کمک کرد از پسش بربیام حدود نیم ساعت تلاش کردن تا بچه رو بیارن جلو بعدش بچه اومد بیرون خدا رو شکر بعد از اومدن بچه تمام دردا تموم شد چون از زایمان قبلیم تا الان ۱۰ سال گذشته بود سر اون خیلی سخت شد و