۱ پاسخ

چن‌هفته زایمان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان نورا کوچولو ❤️ مامان نورا کوچولو ❤️ ۷ ماهگی
#تجربه_زایمان۱
۲۱ اردیبهشت بود دکترم نامه داده بود برم برای بستری که فرداش عمل بشم،صبح رفتم بیمارستان بوعلی نوار قلب گرفتن دکترم مهر زد اومدم خونه ،یه روز قبلشم دکتر بیهوشی رفته بودم تو بيمارستان آتیه
عصری ساعت ۴ وسایلارو جم کردیم رفتیم بيمارستان خیلیییی استرس داشتم که پذیرش نکنن بگن زوده فعلا جا داری صبر کن یا بچه چرخیده باشه
من سزارین اجباری بودن بخاطر بریچ بودن دخملی دکترمم یزدانفر بود نامه داد بهم برای بيمارستان آتیه .۳۸ هفته ۲ ردز بودم
موقع پذیرش اول گفتن دکتر اینحا باید سونو کنه تا تایید کنه ،دکتر شیفت هم جلالی بود که دکتر خوبی بود خدایی
انقد طول داد سونو میترسیدم بگه چرخیده بفرستنم خونه😂😂
آخرش گفت این میچرخه چون کج شده یکم بریچ کامل نیس
گفتم بخدا از ۱۵ هفته این بریچ مونده نمیچرخه خیالت راحت 😂🤦‍♀️رحممو با دوتا دستش محکم گرفت یکم چرخوند گفت الان بریچ شد نامه داد😂😂
اونشب بيمارستان بستری بودم رسیدگیشون واقعا عالی بود از لحاظ تمیزی عالیییی بود کلا خیلی رازی بودم
صبم ساعت ۵ گفتن لباسای عمل رو بپوشید آماده باشید میان برا سوند
ینی انقددددد ک سر سوند اذیت شدم اصلا سر عمل اذیت نشدم
مامان طاها وطنین مامان طاها وطنین روزهای ابتدایی تولد
زایمان سزارین
پارت ۱
من پیش پزشکم هم تو مطبش میرفتم هم بیمارستان میلاد.روز ۸ آذر رفتم مطبش وبهش گفتم خانم دکتر برای روز بیستم آذرماه بهم نوبت عمل بده بخاطر روز مادر ولی قبول نکرد.فشارم چندروزی بود میرفت ۱۴.میگفت تا این عددبرای باردارا طبیعی هست.ورم پا داشتم گفتم ازمایش دفع پروتیین بنویسه خیالم راحت بشه ونوشت.دکترم نامه عمل همون روز بهم داد ۲۳ گفت بستری شو ۲۴ نوبت عمل.من اون روز اومدم خونه گفتم زودتر میرم برای تشکیل پرونده ازمایش دفع پروتیینمم میبرم.بهم گفته بود یه چکاپ قلب هم برو.
من توخونه نوبت گرفتم ۱۸ اذر بهم نوبت دکتر قلب نوبت داده بودن
همون روز قبلش ادرار ۲۴ ساعتمو جمع کردم وباهمسرم روز ۱۸ رفتیم بیمارستان برای چکاپ قلب
شوهرم گفت یهو تشکیل پروندتم امرو انجام بدیم.من ازمایش ادرارم رو دادم ازمایشگاه ورفتیم دنبال کارای تشکیل پرونده‌.گفتن برین دکتر بیهوشی طبقه 5 فشارمو گرفتم گفت 14 گفت برو دکتر قلبم ببینتت گفتم اتفاقا نوبت دارم رفتم پیش دکتر قلب اومد نوار قلب واکو گرفت گفت مشکلی نداره اومدم پایین چایی بخوریم که رفتم آزمایشگاه به پزشکش گفتم من فشارم بالاس دکترم گفته آزمایش منو زودتر آماده کنید البته الکی گفتما چون فشارم 14 بود و ورم پا داشتم یکم میترسیدم
گفت برو 20 دقیقه دیگه بیا
مامان بردیا مامان بردیا روزهای ابتدایی تولد
#تجربه_زایمان
پارت اول
بریم که ماجرای زایمانمو براتون بگم شاید یکی شرایطش مثل من بود و به دردش خورد👀
اگه منو از قبل بشناسید میدونید که قرار بود بچم طبیعی به دنیا بیاد و من تا لحظه آخر از همه نظر چه روحی چه جسمی خودمو واسه زایمان طبیعی آماده کرده بودم ولی هر چی ورزش میکردم یا از خوراکی هایی که القای زایمان طبیعی میکنن خورده بودم هیچ کدوم اثر نداشت و تا ۴۰ هفته و ۲ روز هیچی دردم نگرفت و روی دو سانت دهانه رحمم مونده بود تا اینکه دکتر برام سونو نوشت که برم انجام بدم پریروز رفتم سونو همینکه روی تخت خوابیدم تا سونو رو انجام بدم دکتر سونوگرافی گفت من ندیده میگم بچت بالای ۴ کیلوئه😅
سونو هم که کرد گفت وزنش ۴ ونیمه و نمیتونی طبیعی دنیا بیاریش و باید سزارین کنی، من روز دیروز نوبت داشتم ولی دکتر سونوگرافی گفت همون روز برم پیش دکترم تا نامه بده واسه سزارین چون هفته ام هم بالا بود و ریسک بود نگه داشتن بچه، خلاصه عصر رفتم مطب و دکتر خودش هم شکمم رو معاینه کرد و گفت ظاهرش میگه که باید درشت باشه و نامه سزارینمو داد و شب رفتم بیمارستان و تشکیل پرونده دادم و گفتن برم خونه فردا صبحش بیام واسه عمل، دیروز از موقعی که بیدار شدم حس کردم کیسه آبم نشتی پیدا کرده چون تند تند خیس میشدم ،ساعت ۶ صبح اومدم بیمارستان، اینجا گفتم که کیسه آبم سوراخ شده گفتن بخوابم که از بچه نوار قلب بگیرن و به دکترم هم خبر دادن، نوار قلب که گرفتم همین که پاشدم کلا خیس شدم و کیسه آبم کامل پاره شد، دیگه سریع فرستادنم اتاق عمل و دکتر اومد و یه ربع به نه بچه رو دنیا آورد.
اتفاقات اتاق عمل رو تو پارت بعد میگم
مامان 🩵🩶💙محمدرضا مامان 🩵🩶💙محمدرضا ۸ ماهگی
خوب بالاخره منم نی نی مو به دنیا آوردم ، روز چهارشنبه دکتر وقت سزارین داده بود ، ساعت ۵/۳۰ صبح گفته بود بیمارستان باشم، شام مو ساعت ۱۰ شب برنج و چرخکرده خوردم ، صبح ساعت ۵ یه لیوان چای شیرین با عسل خوردم(توصیه دکتر) ، بعد نماز صبح رفتیم دنبال خواهر شوهرم و رفتیم بیمارستان ، تریاژ مامایی ، اونجا ضربان نی نی رو چک کردن ، کارای بستری مو انجام دادن، بعد رفتیم پذیرش و اتاقمو مشخص کردن و گفتن علی الحساب ۱۵ میلیون واریز کنید.
بعد رفتیم بالا یه ساک لوازم دادن، توش دمپایی ، مسواک ، خمیر دندان ، ژیلت ، بلوز و شلوار یکبار مصرف(برای عمل) ، یه تاپ یقه هفتی که بعدا میگم کاربردش چی بود، یه کلاه همرنگش برای محمدرضا، یه لباس آشغال برای بعد عمل ، یه حوله برای تمیز کردن محمدرضا تو اتاق عمل، و یه ظرف غذا برای محمدرضا(یه لیوان کوچولو بود برای دوشیدن شیر) دادن ، بعد اون تاپ رو پوشیدم و از روش لباسهای یکبار مصرف رو پوشیدم، ساعت ۷ صبح مامانم و خواهرم هم اومدن بیمارستان ، تو اتاق یه ان اس تی هم گرفتن. بعد پرستار اومد فشارمو چک کرد ، آنژیوکت وصل کرد ، اینم بگم که کلا بار اولم بود بیمارستان بستری میشدم و حتی سرم هم برا دفعه اول بود که میزدم😁