تو مادرشی اختیار بچه ات دست خودته اصن به اونا ربطی نداره که شما بچه اتو میبری بیرون پارک یا خونه پدرت چه چیزا نزارن بری خونه پدرت انگار فقط نوه خودشه آوین نوه پدرتم هست 😐
پسر منم دو طرف نوه اوله
ولی کلا پیش پدر مادر خودم بوده
مادرشوهرم اینا خیلی نامردی کردن در حقمون
متم خودمون رو ازشون دور کردم
ببین جوری که تعریف کردی اینا هرحا بری پا میشن دنبالت میان، لازمه ی دعوا راه بندازی در این مورد یا با شوهرت ی دعوای حسابی بکنی و اونا بفهمن دلیل دعپای شما بخاطر اونا بوده. ما وقتی که شهرستان میریم من بیشتر خونه پدر خودم میمونم تا خانواده همسرم. یعنی کل وسایلو میذارم خونه بابام و هر چند روزی میرم به خانواده شونرم سر میزنم. ولی خب اینو نمیتونم با خودم حلش کنم که من مجبورم بخاطر نوه شون برم، اگر مهوا نبود شوهرمو میفرستادم تنها بره ولی الان دویت دارن مهوارو هم ببینن
من سمت خودم نوه اوله ولی همیشه پشتم بودن پدرومادرم برعکس خانواده ی شوهرم هیچییی سمت اونا نوه سومه بعد چون کاری براش نکردن نمیزارم دخالتم بکنن اونروز دلا رو گذاشته بودم توی صندلی غذاش بعد این مادرشوهرم رفته زنگ رده ب شوهرم ک بچه توی اون میفته شوهرمم گفته ما کاری نداریم مامانش خودش میدونه چی براش خوبه بعد منم ب همسرم گفتم غلط کرد زنگ زد اون اگه خوب بود ی کار کوچیک برای نوش میکرد کاری نکرده حق دخالتم نداره گمشه بره
چقد سختخ اینجروی
من خاهرشوهرم اینجوری بود میگف چرا زهرا بچرو میبره باخودش اینور اونور جای ما نمیاره منم از لجش بیستر میرم هنجا اصلا خونه بند نمیشم یکسره خونه ململنمم بزار بفهمه وارش اشتباهه الانم بچم اصلا زیاد باهاشون اخت نمیش چون زیاد نمیبرمش اونجا تایاد بگیرن دخالت نکنن توکارمنک بجمممم
وای فقط اون تیکش که میزد به پات میگفت پاشو شیر بده 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
ای وایی از این کارا بخدا ادم نمیدونه حساسن یا دخالت میکنن من شوهرم تک پسر بعد اونام خیلی از این حرفا میزنن اعصابم خورده واقعا
اگر فقط یکبار قرص و محکم جلوی این حرف ها بایستی،دیگه این رفتار ها رو پیشت انجام نمیدن.
منم تا بچه ام سرما میخورد اولین چیزی که به ذهنم می رسید این بود که وای الان مادر شوهرم چی میگه!بعد پیش خودم گفتم:خدا بچه ی من مریض شده بعد من به فکر حرف و سرزنش بقیه هستم؟! چند باری هم من و شوهرم پیش بقیه که قصد دلسوزی بیش از حد داشتن،گفتیم که دلسوز ترین فرد برای بچه پدر و مادرش هستن،دیگه الان حرف بقیه برامون مهم نیست.
اوه اوه منم پسرم اولین نوه ی پسریشونه خیای حساسن روش ولی خب راستشو بخوای من زیاد رو بهشون نمیدم در این حد که اگر یکساعت بخوام بزارمش پیششون میگن ما بزرگش کردیم زحمتش پای ماس
عزیزم متاسفم بابت اذیت شدن ها...
نظر من اینه: فرزند ات،خداروشکر پدر و مادر داره،تو اون و بدنیا آوردی و توی این دنیا هیچ کس به اندازه تو دوستش نداره و همینطور همسر ات،پس اصلا به این چیزها اهمیت نده که نوه ی اول شونه و فلان...اول ذهنیت خودت و پاکسازی کن بعد می بینی که دیگه با رفتن به خونه ی اونا استرس نمی گیری.
دختر من از هر دو طرف نوه اول و حالا حالاها تک نوهس . خیلی دوسش دارن هردو طرف، ولی من اجازه نمیدم خیلی تو تربیت و کارام دخالت کنن .. حالا گاها دلسوزی های افراطی از هر دو طرف پیش میاد ولی من و همسرم کار خودمونو میکنیم و به هر حرفشون گوش نمیدیم
دست رو دلم نذار
لیانا نوه آخر خانواده شوهرمه
دیوونه شدم از دستشون. از دوماهگی گیررررر میدادن آب بده بهش الان گیر میدن غذا سفره بده هندونه بده چایی بده
منم خستم کم آوردم
یه مهمونی میرم با صدا ببند میگه عوضش کن شیرش بده لباسش فلان و....
زده شدم ازشون حسااابی
برعکس خانواده شوهر من که کلا بی تفاوتن
بچه رو نبینن براشون مهم نبست
دختر جاری منم همینجوری میکردن الان یه بجه لوس شده سعی کن خودت رو تربیت بچت کار کنی نزاری کسی دخالت کنه
منظورت اینه خیلی حساسن روش؟
واس پسر منم همینطوره
اونا قصد و نیت بدی ندارن شاید حساس شدی
البته من درکت. مکینم 💔
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.