تجربه سزارین من رفتم بیمارستان بستری شدم بخاطر مشکل قلبی ک داشتم باید بیمارستان هزینه نمیدادم چون سزارین اختیاری نبودم دکتر من بستری کرد هفت تیر بیمارستاان قبول نکرد گفت ۲۵ تومن هزینه منم تمام کارام تا سوند انجام داده بودم دکترم اومد منو مرخص کرد در اومدم بعدش ۹ تیر دیروز بصورت اوراژنسی منو برد یه بیمارستان دیگه رفتم کارام در عرض دو دقیقه کردن رفتم بی حسی ک زدن یک درصددددد بب حس نشدم دیدم بهم چشمک انداختن منو بیهوش کردن و‌منم همه چی فهمیدم ک میخان بیهوش کنن چشمام بستم و بیدار شدم اما دکتر گفت بچت مدفوع کرده بود ۱۰ دقیقه دیر میشد خدایی نکرده بچم الان نبود🥲🥲اینم بگم سوند ک بیمارستان اول وصل کردن خیلی سوزش درد داشتم چون رفته بودم کامل تخلیه کردم ادرارمو و اینکه خودم سفت گرفتم ولی دومین بار چون گفتن وقت نداری تخلیه نرفتم و ب خودم روحیه دادم نفس عمیق ک گفتن بکش اصلاااااااا هبچ چیز نفتمیدم هیچی با اینک‌با دفعه قبل ک سوند در اورده بودم سوزش داشتم گفتم الان میمرم اما هیچی حس‌نکردم

۴ پاسخ

سلام عزیزم کدوم دکتر میرفتی

من اونقدر از سوند وصل کردن میترسم 😥😰😰😰

انشالله به سلامتی
ولی به نظرم اگه سختی کشیدین نباید بیاین بگید . اینحا خیلیا باردارن . استرس نباید داد بهشون با گفتن این چیزا ... میترسن

انشالله سلامت برگردی خونه
کدوم بیمارستان و الان میگی خوبه

سوال های مرتبط

مامان بردیا 🥰 مامان بردیا 🥰 ۶ ماهگی
سزارین قسمت سوم
رفتم بیمارستان، اول رفتم پذیرش و نامه پزشک و دادم و بعد بخش زایمان و آوردن ازم رگ گرفتن و بعد سوند زدن
ک البته سوند خودش درد چندانی نداشت ولی من بعدش همش حس ادرار داشتم دوست داشتم در بیارم برم دستشویی اما بتادین ک قبلش زدن منو اذیت میکرد و واقعا سوخت.
بعد منتظر موندم تا دکترم بیاد.
دکتر ک اومد بردنم اتاق عمل
دکتر بیهوشی بی حسم کرد ک اصلا درد نداشت
در حین عمل هم هی منو چک میکردن ک حالم خوبه یا نه
در آوردن بچه از شکمم خیلی زود بود شاید 5 دقیقه ولی بستن و دوخت و دوز شکمم طولانی تر بود و نمیدونم فشارم میدادن یا چی ک تپش قلب میگرفتم و حالم منقلب بود و یکم بی‌حال بودم ولی بد نبود.
بعد منو آوردن ریکاوری و ماساژ رحمی دادن چون بی‌حس بودم نفهمیدم هیچی
کلا بی حسی چیز بیخودیه
سرم نباید تکون میدادم و احساس می‌کردم پوست سرم خواب میره
خلاصه بچه رو آوردن و تماس پوستی و یکم شیر دادم ک البته نداشتم.
بعد از حول حوش یک ساعت میخواستن ببرنم بخش ک دم در یه ماما دیگ دوباره منو ماساژ رحمی داد و من چیزی حس نکردم چون بی حس بودم.
مامان یارا 🤱 مامان یارا 🤱 ۳ ماهگی
بچه ها من از تجربه سزارینم میگم براتون اونای که میترسن برن سزارین اشتباه میکنن صدرصد برین خیلی خوبه🙂
من ۳۷ هفته ۴ روز بودم و دکتروم عوض کردم رفتم مطبش تا قبول کنه سزارینم تو بیمارستان دولتی قبول کنه. و من بگم که از اول بارداری فشار داشتم وآب دور جنین کمه بود و چند بار بستری شدم
خوب خلاصه رفتم مطب دکتر گف فشارت بالاس سونو گرافی اورژانسی نوشت برا آب دور جنین و آب دور جنینم کمتر شده بود و همون شب ۲۰ملیون گرفت نامه سزارین برا بیمارستان دولتی داد و من شب رفتم برا بستری و بستری شدم و صب دکتر اومد منو بردن اتاق عمل استرس داشتم دیگه منو بردن اولین چیز سوند وصل کردن که اندازه یکی دو دقیقه سوزش داشتم تموم شد بعد دکتر بلندم کرد نشستم آمپول بی حسی رو زد راستش من دردم اومد ولی خیلی کم بود هم آمپول که زدم گرم شدم قشنگ بی حس شدم اولش ترسیدم گفتم من هنوز بی حس نیستم اونا هم گفتن باشه شروع نمی‌کنیم داشتم سروم میزدم من حواسم نبود دیدم دکتر کارو شروع کردن 😂 بعد چند دقیقه احساس خفگی بهم دست داد دکتر گف داریم سرشو در میارم یه کوچولو درد داره بعد تموم شد من هیچی حس نکردم بیاین بعدی😅🤗
مامان nilmah مامان nilmah روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمانم
من تاریخ سزارینم ۱۵ بود ولی صب ۱۴ جمعه ی حالت تیر کشیدن کمر و زیر دل داشتم ب دلم خورده بود امروز زایمانه رفتم صب ب همسرم گفتم و اون سریع پاشد کاراشو کرد ب مامانامون گفتم و اونا گفتن علائم زایمانته
۳۸ هفته و ۴ روزم بود
ناگفته نماند ک روزای آخر همچی برعکس بود همش پاساژ گردی و اینا بودم
بعد ب دکترم گفتم ک بهم گفت برم بیمارستان nst بگیرم
تا دوش گرفتم و آماده شدم شد ساعت ۱۲ ظهر ک رفتم و چک کردن دکترم گفت بستری بشم کارای پذیرش و شوهرم کرد بهم لباس دادن پوشیدم سرم و اینا وصل کردن
سوند گذاشتن واسم ک سوزش داشت و ی حس بدی بود واسم
بعد ساعت ۶ بود رفتم اتاق عمل بی حس بشم ک نشدم دوست داشتم بی حسی رو ک نشد
بعدش بهم بیهوشی زدن ک خیلی حس خوب بود ب ۳ ثانیه نکشیدم
بعد تو ریکاوری همش حالت خواب و بیدار بودم همش میگفتم نینی بهم نشون بدین تا نشون میدادن خوابم میبرد
از ماساژ رحمی ک من بیهوش بودم انجام داده بودن بازم موقعی ک خواستن منو ببرن بخش ی ماساژ داد دردش قابل تحمل بود من پمپ درد هم داشتم تو اتاق عمل گفتم واسم گذاشتن
در کل راضی بودم از سزارین
ولی خب نشستن و پاشدن و راه رفتن خیلی سخته
جدیدا هم سردرد دارم نمیدونم واقعا سوزش قسمت بخیه ها هم اذیت کنندس
اتاق خصوصی هم داشتم خانوادم همش پیشم بودن و از کادر بیمارستان هم خیلی راضی بودم و فرداش ساعت ۶ونیم مرخص شدم
و واسه داشتن نیلماه روزی هزار بار خداروشکر میکنم🫠💗
واسه سردرد بگین چیکار کنم لطفااا
مامان لیانا♥️ مامان لیانا♥️ ۸ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۲
ساعت ۹ صبح بود رسیدیم بیمارستان بهمن تهران، رفتیم بلوک زایمان. معرفی نامه سزارین رو نشون دادم. ماما بهم گفت باید دهانه رحم رو معاینه کنم، خیلی شوکه شدم، بهش گفتم من سزارین اختیاری هستم چرا باید معاینه کنی اجازه نمیدم، گفتش چون سه روز زودتر از معرفی نامه دکترت اومدی و باید ببینیم چقدر وقت داری، بستری کنیم یا اینکه نه. خلاصه با اینکه از معاینه میترسیدم چاره ای نداشتم بهش اجازه دادم، معاینه کرد و گفت یک سانتی. زنگ زد به دکترم و بستری شدم. قرار بود ظهر سزارین بشم. دیگه لباس بهم دادن و اماده شدم برای کارهای اولیه مثل آنژیوکت، ان اس تی و سوند. از سوند اگه بخوام بگم چون اون ماما ظاهرا بلد نبود ۴ بار فرو کرد سوند رو و موفق نشد، بعدش یه ماما دیگه اومد و دفعه اول تونست سوند بزاره ( خب اگه فقط یه بار انجام میشد دردش لحظه ای و قابل تحمله، اما برای من ۵ بار انجام شد). ساعت ۱ دکترم اومد منو سریع بردن اتاق عمل، دو تا بی حسی به کمرم زدن که اصلا درد نداشت.