شوهرم امشب عین روباه کله‌شو کرده بود تو بشقاب ...😠

واسه شام مهمون داشتم سر سفره همه از دستپختم تعریف میکردن اونم نه یک تعریف معمولی که معمولا هر مهمونی رو سفره مهماندار میگه! همه میگفتن به به چه قرمه سبزیی چه طعم لذیذی داره خیلی سبکه اصلا حس سنگینی و سیری نمیده به آدم تا بخوری کمه ... گاهی مامانم میگه بخدا بابات اینقدر غذا نمیخوره از غذا‌ی تو خوشش اومده امشب خیلی خورده ! ولی شوهرم یکبارم نمیگه دستپختت خوبه و خوشمزه‌ست یا چی ... انگار اصلا تو جمع نبود همه گفتن خیلی خوب بود ولی همسرم هیچی هیچی نگفت بخدا. حداقل بگه خانومم همیشه غذاهاش خوبه یا دستپختش تکه ...

۳ پاسخ

عزیزم دستور پخت قرمه سبزیتو بگو 😍😍

شوهرمنم همینه پسرمم خوب از آب در نیومد .ول کن بخیال خودت ناراحت نکن

بهش بگو

مقالات مرتبط

دادن غذای سفره به نوزاد
دادن غذای سفره به نوزاد از چند ماهگی مجاز است؟
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۴ سالگی
پسرم موقع غذا خوردن آب میخواهد اصلا سر سفره آب نمیارم قبلش بهش آب میدم ولی بازم میگه آب میخواهم چه کار کنم
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
دوستان چندبار تاپیک راجب دستشویی نکزدن پسرم گفتم
ی مدت زیرنظر روانشناس بود گفتن ک احتمالا به بو وسواس داره و باید بره کاردرمانگر
کوچیکتر ک بود به بو غذا حساس بود ۸ماهه به مدفوعش
قصری و‌ایناهم امتحان کردم نشد
امروز ازصبح حالش خیلی بده همش گریه میکنه لب به غذا نزد
تو اتاقه و مدام میگه درد دارم میگم برو دستشویی میگه حالم بهم میخوره
و همش شلوارش رو کثیف میکنه
خواستم بدونم کاردرمان فایده داره؟بخدا همه راه هارو رفتم دلم میسوزه واسش امروز خیلی بدحاله
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۴ سالگی
به شوهرم میگم نوشابه به بچه نده حالا زیاد هم نمیدیم میگه یک دفعه که بخوره خوشش بیاد وقتی از ما جدا بشه این کار رو میکنه اینقدر بهش سخت نگیر چه کار کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان رستا مامان رستا ۴ سالگی
سلام مادرا ممنون میشم پاسخ بدید
من دخترم ۴سال و ۳ماهشه هیچی نمیخوره در طول روز بجز سیب زمینی سرخ شده اونم چندتا دونه و دوتا قاشق برنج سفید اهل تنقلات و میوه هم اصلا نیست دکتر بردم آزمایش دادم فقط شربت اشتها میدن ولی بازم هیچی نمیخوره دلش رو میگیره و میگه درد میکنه ولی هیچی نمیخوره امروز هم آنقدر دیگه عصبی شدم زدمش الهی دستم بشکنه😭من چیکار کنم شما بگید چه کنم غذا بخوره بخدا آنقدر غذا نمیخوره سیاه و لاغر شده😭😭😭
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سارا مامان سارا ۴ سالگی
دخترم ۱۰ کیلوهه قدش هم ب زور دارو شده ۹۰ ۳ماه قبل۸۸ بود بردم دکتر آزمایش همه چی انجام دادم خوب بود
اشتها آور و دارو برای افزایش قدش داد
حالا مشکل اینه که دختزم خیلی هم گشنه میشه ولی چیزایی که هست نمیخواد
امروز گوشت گوسنفدی رو براش کباب کردم اصلا نخورد ینی براش خشمزه نبود وگرنه گشنه بود
اینقدر گشنه بود تا الان حس کردم داره ضعف میکنه گفتم املت تخم مرغ سیب سرخ کرده همشو میگفت نه آخر از بیرون ساندویج مرغ گرفتم
از جای تمییز اونم یه ذره خورد همیشه نمی‌خورد
این گشنه اشه چرا نمیخوره
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان رادین و هیراد مامان رادین و هیراد ۴ سالگی
چرا هر شیشه شیری میگیرم این همه شیر زیاد میاد تو دهان بچه .پشتت نوشته از نوزادی ولی انگار واسه یک ساله انقدر که زیا. میاد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آیهان و آیین مامان آیهان و آیین ۴ سالگی
سلام عشقا میگم پسر بزرگم دوسالش نشده بود قشنگ حرف میزد همه چی میگفت ولی پسر کوچیکم خرداد دوسالش میشه هیچی نمیگه جز بابا دد با کلملت نامربوطو بی معنی ولی همه حرفای ما میفهمه هرکار میگیم میکنه این حرف نزدنش خیلی اذیتم میکنه همه میگن تا دوسال عادی ولی اخه مامان و آب هم نگه اخه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان پسرم👨‍👩‍👦 مامان پسرم👨‍👩‍👦 ۴ سالگی
پسرم مدام انگشتاش تو دهنشه . هرچه میگم انگار نه انگار. میگم نکنه اضطرابی چیزی داره. از بس بهش تذکر و تهدید میکنم نگرانم اضطرابی چیزی باشه. بخدا اگه تهدید نکنم اصلا به هیچ حرفم توجه نمیکنه و اصلا نمیشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان حسنا مامان حسنا ۴ سالگی
مال تاپیک قبل من اینجا میگم


من خیلی خیلی خیلی شب روزای سختی داشتم وحشتناک سخت شبای که میگفت زنده نمیمونم تا صبح ولی گذشت نابود دشم
ولی وقتی یادم میاد همه زایمان میکنن مادرشون یا خواهر با سرشون من کسی نداشتم گریه میکنم. من یه شبانه روز کامل درد کشیدم خاله ای شوهرم اومد دنبالم تو بیمارستان اینقدر میترسیدم دستش گرفته بودم قسمش میدادم من تنها نذار🤣🤣
من حتی بلد نبودم بچم پوشاک کنم لباسش عوض کنم
آدم زایمان میکنه مادرش خواهرش میان پیشش من مادرشوهرم به زور اومد هرلحظه میگفت بلند شو چیزیت نیست خوب💔
خیلی بد بود خیلی دختر من وحشناک گریه میکرد منم دنبالش گریه میکردم بلد نبودم ارومش کنم زن دایی شوهرم مادر بزرگ شوهرم آرومش میکردن. مریض میشد تنها بودم بیداری تنها کشیدم من همه جا تنها بودم. تو بدترین دردام خودم بلند شدم غذام درست کردم خونه تمیز کردم کسی نبود من با دخترم بزرگ شدم تنها بودم مجبور بودم تحمل کنم یاد بگیرم بگذرم 💔
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان الوین مامان الوین ۴ سالگی
سلام مامانا خستم از حرفای نیش داره دوره اطراف پسر من مشگل گفتاری داره الان با خانه رشد باهاش کار میکنم به سرعت پیشرفت میکنه همه چی تقلید سه کلمه ای میگه کاردرمانی میگه از لحاظ پیشرفت هیج مشکلی نیست زود آکی میشه من خودم دا غون شدم تا به اینجا حالا یه همسایه داریم بیریخت با اون بچه های که داره انگار از زمین جمع کردن پس چرا من هیچی نمیگم میگم خلقت خداس اما زورم میاد برگشته هی به من میگه نگران نیستی بچت حرف نمیزنه یا اوتیسم نیست یا مامانا دره باید آگاه باشه بچش از نوزادی چک کنه بخ مشکلاتش برس همش میگه مایه فامیل داریم حرف نزد حرفای چرت پرت خیلی میزنه نمیفهمه من یک مامانا دره ممکن ته دلم خالی شه
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان کیمیا مامان کیمیا ۴ سالگی
سلام
دخترم ۲ روز که تهوع و استفراغ داره دیشب بردمش بیمارستان سرم زد ولی همه اش بی حال و بی اشتهاست .لب به هیچی نمیزنه همه اش خوابیده. تا کی اینجوری؟
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
امشب بچه هامو بردم پارک توجه کردم پسرم که یکسال و نیمشه اصلا بلد نیست حق تقدم و رعایت کنه بچه بالای سرسره نشسته بود که نفر جلویی سر بخوره بیاد پایین بعدش اون بره،پسر من‌ از روشون راه می‌رفت که بیاد پایین😆😆😆😆😆مامانا امشب شب دومیه که به پسرم شیر نمیدم امروز ظهر قبل از خوابش کلی برا سینه بغض کرد که دلم آتیش گرفت میخواستم سر به تنم نباشه از بس دلم میسوخت منم باهاش گریه میکردم ولی امشب که می‌خواست بخوابه اصلا بهانه سینه نگرفت یعنی داره عادت میکنه؟؟؟خدایا بهم کمک کن دوباره فیلش یاد هندوستان نکنه و زود عادت کنه شما هم دعا کنید این پروسه از شیر گرفتن راحت بگذره بخدا خیلی خسته ام
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرتین. مامان آرتین. ۴ سالگی
امشب فهمیدم به دوماد جماعت نباید خوبی کرد
پسرم خیلی لاغرو بدغذاست امشب سرشام نخورد منم عصبانی شدم گفتم بخوروازاین حرفا بابام برگشت گفت دخترم این بچه رو میبینم دلم میسوزه هرروز عقبتر میره ببرش تبریز شوهرم نه گذاشت نه برداشت گفت آره اون یکی دکتر که گفتین ببریم خارج میره ومیاد وباسواده سه ماه پیش وقت گرفتیم چیکارکرد که تبریزهم بکنه بیچاره بابام هیچی نگفت منم هیچی نگفتم گفتم دهنمو بازکنم دعوامیشه
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام مامانا
شما برا تربیت جنسی بچه هاتون چیا بهشون گفتین؟
من جاهای خصوصی رو گفتم و این که نباید کسی ببینه و دست بزنه و از این حرفا
دخترمم خیلی رعایت میکنه
دیگه نمیدونم چیا باید بهش بگم
دو روز پیش خونه پدر شوهرم بکدیم پسر خاهر شوهرم که وقیقا همسن دخترم هس هم بود با دخترام بازی میکردن تو حیاط خودمم از پششت پنجره حواسم بهشون بود یه لحظه حس کردم پسره داره میگه فلان جام رو بیرون آوردم (دقیقا اسم الت تناسلی مرد رو اسم واقعیش رو) بعد من گفتم شاید بد متوجه شدم ولی دو سه بار شنیدم و زود نگا کردم ببینم چه خبره دیدم چیزی ده نمیگه و بازی میکنن گفتم شاید بد متوجه شدم دیگه حواسم بهشون بود تا این که یک ساعتی بعدش دیدن واقعا داره هی میگه فلان جات رو بیار بیرون اینقددد عصبی شدم جوری که دخترام متوجه نشن رفتم بهش گفتم اگه از این حرفا بزنی نمیزارم بازی کنین
خیلی خیلی پسر بی ادب و پر رو و گستاخی هست با هیچ کس صلاح نمیره منم اصلا نمیزارم همو ببینن ولی اون روز اتفاقی شد
بعضی خونواده ها از جمله بابای همون بچه اینقد بی فرهنگن که فکر میکنن چون پسر هس دیگه مجازه هر چرتی بگه تشویقش هم میکنن
حالم ازشون بهم میخوره
مشاهده ۵ پاسخ دیگر