بچه که بودم یکی از سوالای امتحانِ جغرافیایی این بود:
اسمِ قمر زمین چیه؟؟
منم نوشتم: قمر بنی هاشم عباس علیه السلام💔
معلم که برگه رو بهم تحویل داد پایینش نوشته بود به احترام قمر بنی هاشم عباس ، بیست
چندماه بعد اون معلم تو یه تصادف از دنیا رفت خوابشو دیدم
بهش گفتم
چخبر؟ دلمون براتون تنگ شده
گفت اینجا وقتی کارناممو بهم دادن پایینش نوشته بود
به احترام قمر بنی هاشم عباس بیست💔😭

سقای دشتِ کربلا اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل😭💔

تصویر
۵ پاسخ

یا ابولفضل

چقد زیبا بود🥺❤️‍🩹

😔🖤💔🖤😭💔

سلام ابجی عزاداری قبول باشه
دیگ شله زرد برات دعا کردم گلم

واقعیه

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
علائم آسم در کودکان
علائم آسم در کودکان و روش های بهبود آن
دادن غذای سفره به نوزاد
دادن غذای سفره به نوزاد از چند ماهگی مجاز است؟
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان مهرسام و آیسان مامان مهرسام و آیسان ۴ سالگی
بچه های بندر عباس چیشده شما خوبین😢
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل🥰 مامان ابوالفضل🥰 ۴ سالگی
قضیه بندر عباس آخر چیشد،علت حادثه مشخصه؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان بردیا و برسام مامان بردیا و برسام ۴ سالگی
بچه های شما کیو از همه بیشتر دوس داره
امشب خیلی اتفاقی رو بازی بازی از پسرم یکی یکی پرسیدم کیو دوس داری
فقط گفت باباش و عمش دوس داره
یعنی گفت منم دوس نداره
مامانم زمین زمونو براش بهم میدونه از خوراکی بگیر اسباب بازی حتی لباس بدونش به چشم این بچه نیومد
میدونم بچس ولی واقعا ناراحت شدم از دستش
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۴ سالگی
دخترم زبونش آف زده شکل جغرافیایی چن جای زبونش
از چیه اینجور شده
چی بدم بهش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
چرا خدا واسه این بچه داره اینقد منو اذیت میکنه
خدایا منو ببخش ناشکری نمیکنم ولی خسته ام
تا باردار بودم همش استراحت مطلق ، همش میگفتن هر لحظه ممکن بیوفته شب و روزم ثانیه به ثانیه اش با استرس گذشت ، از یه طرف تو هر سونو میگفتن قدش کوتاهه من دیوونه شده بودم دیگه ، خدا رو شکر سلامت به دنیا اومد قدشم خدا رو شکر نسبت به هم سناش خوبه
ولی حرف زدنش عقبه ، نابودم به خدا نابود ...شب و روزم گریه ست ، شوهرم کوچیک ترین حرفی بزنم یه دعوای وحشتناک راه میندازه که رو بچه عیب نزار ، ولی خودم از یکی از دوستام پول قرض گرفتم که ببرمش دکتر ببینم نظر اون چیه ، حرف میزنه ولی عقبه نابودم تو رو خدا برام دعا کنید ، بخدا هیچی تو این دنیا نمیخوام جز سلامتی بچه ام و خونواده ام 😭😭
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیدا و آیلین مامان آیدا و آیلین ۴ سالگی
خانوما یه سوال،، بجای قرص اورژانسی قرص ال دی خوردم از رابطمون شک داشتم محافظت نشده بود ،،بعد زدم گوگل چون تاحالا نخورده بودم زدم توگوگل نوشته بود ال دی ۴تا میخوریم ۱۲ساعت بعد باز ۴تا ،، درسته؟؟؟؟
خوردم اما شبی دوبار اوردم بالا نمیدونم مال قرصاست یا سردیم شده که اوردم بالا😑🫢
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۴ سالگی
ما امروز رفتیم جشن پایان سال دخترم
شب یلدا جشن گرفتن و برای همه بچه ها یه گزارش کار و یه گزارش از نحوه ی عملکردشون دادن. تو اون نوشته بود باید روی مهارت اعتماد به نفس و جرات مندیش کار کنه. اون دوره ی ۴ ماهه دختر من کلا اضطراب داشت و به سختی مهد میموند.
امروزم عین همونو دادن بهمون. اماچیزای دیگه نوشته بود
دختر من تو خونه در یک جمله مارو سرویس کرده.
حالا اونا یه جور توصیفش کرده بودن من یه لحظه اگه عکس بچم پشت نوشته نبود فکر میکردم یه دلسای دیگس
نوشته بود بسیار تلاشگر و باصبر و حوصله، سازگار با محیط. منضبط و قانونمند. بسیار دقت و توجه بالایی دارد. علاقه مند به دوست یابی است و در این کار مهارت دارد
خدا سرشاهده دختر من تو خونه پدر مارو دراورده
الان من نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت؟ همش میگم نکنه من مشکلی دارم که تو خونه اینجوریه.
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
تا حالا قرص اسهال به بچه دادین ؟ پسرم چند روز پیش مریض شد اسهال و استفراغ بردیم دکتر سرم زدن انتی بیوتیک و دارو دادن ، استفراغش کامل خوب شده بود فقط اسهالش موندهدبود اونم رو به بهبود خواهر شوهر و مادرشوهرم گیر دادن که بهش قرص اسهال بده شوهرمم داد بچه اسهالش بند اومد تا دو روز ، منم دیگه گفتم خوب شده طبق گفته مشاورش بردمش پارک که تو محیط باشه و ....، حالا الان دوباره به شدت بالا اورد و اسهال کرد ، شوهرم گیر داده تو بردیش پارک ، جالب اینه مادر شوهرمم هر دفه میگه بچه رو نبر بیرون چشم میخوره نمیترسی مریص بشه ؟ آخه لعنتی ها مشاورش از یه طرف به من میگه بچه همش خوته بوده ببرش بیرون حرف زدنش اوکی بشه از طرفی شما زر میزنید فقط
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گلپر مامان گلپر ۴ سالگی
سلام مامانا
ما تو عید یه گوسفند قربونی کردیم
دخترم سر بریدن ایناشو ندید اصلا فقط وقتی گوسفند رو اوردن وقتی زنده بود دخترم دیدش
از بعد از اون جریان هر موقع میرفت تو زیرزمین مامانم اینا میگفت بوی گوسفند میاد و از این حرفا
از بعد از عید نه گوشت گوسفند کلا گوشت قرمز نمیخوره در صورتی که قبلا عاشقش بود از در قصابی رد میشیم رو چشاشو میگیره و گریه که میترسم رستوران یا مهمونی جایی میریم سر سفره رو چشاش میگیره که غذایی که با گوشت قرمز درست شده نبینه
کلا نمیدونم چکار کنم این ترسش بره میترسم شیر و ماستم نخوره دیگه دیروزه میپرسید مامان شیر و ماست چطوری درس میشه😩اگه تجربه ای دارین بگین لطفا ممنونم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان زندگیم مامان زندگیم ۴ سالگی
بچه هابه نظر شما این عادت پسرم عادیه
میخوره زمین یا حالا از رو صندلی خیلی یواش میفته میدونم دردش نگرفت ولی گریه میکنه چرا من افتادم نیومدی بوسم کنی یااینکه پام خورد تو دیوار پام بوس نکردی دستش میخوره تودیوار زمین آسمون بهم میدوزه تااونجایی که خورده به دیوار بوس نکنم آروم نمیگیره اینقد گریه میکنه الکی 😩
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان پسرکم مامان پسرکم ۴ سالگی
بچه ها دوستای عزیزم من از گهواره میرم دیگه خسته شدم فک کنم دیگه این اپلیکیشن جایی برای منی که مادر یک بچه اوتیسمم نداره از وقتی مهدی دنیا امد تقریبا ۳ ماهگیش با خیلی هاتون بودم بچه من بزرگ شد ولی هیچ چیزش روز ب روز عادی نبود و نشد دنیا به من یک بچه ک بهم بگه مامان بدهکاره دنیا بهم خوشبختی بدکاره دنیا باهام نساخت ولی اولاد یک چیز دیگست فقط اگه پول ندارید و.....خدا رو برای بچه هاتون شاکر باشید ننالید همه چیز جبران میشه جز دلبند ادم همیشه سایه خدا خوشبختی عاقبت بخیری بالای سر خودتون و بچه هاتون برای پسر من دعا کنید که بعد من تو این دنیا بی کس رها نشه چون هیچ کسو جز منو باباش نداره مادربزرگ پدربزرگاشم که سن و سال دارن
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
سلام صبح بخیر ...بچها دیشب تو خواب یه حس بدی داشتیم انگار جسمم سنگین شده بود هی افکار پلید تو ذهن بود نمیدونم چجوری تعریفش کنم فقط هی تو خواب میگفتم اعوذبه الله من اشیطان الرجیم اینو گفتم حس کردم داره نفسم میگیره انگار روحم داشت از بدنم جدا میشد بین خواب و بیداری بودم انقدر ترسیدم بودم انگار یه چیزی روم افتاد بود سنگین بودم نمیتونستم عکس العمل نشون بدم فقط تو خواب داشتم میگفتم یا علی یا علی من بچه کوچیک دارم من و نبرین یه چندبار قسم دادم تا بدنم ول شد این دفعه دومه اینجور میشم یخ دفعه دیگم براتون قبلا تعریف کرده بودم که اینجور شدم انگار یه تونل بالا سرم درست شد و داست روحم کنده میشد بره تو تونل به امام رضا قسم دادم انقدر و گفتم بچم کوچیکه و تا بدنم ول شد ....واای خیلی میترسم چرا اینجور میشم نکنه هی میخوام بمیرم و با قسم و اینا دوباره فرصت داده میشه بهم😢
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان جوجو مامان جوجو ۴ سالگی
کسی از این شربت به بچش داده ؟؟
دکتر نوشته ۲۰ دقیقه قبل ناهار و شام ۵ سیسی بدم
اما خود شربت رو کارتش چاپ شده بعد از غذا مصرف بشه کدوم درسته؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر