۱ پاسخ

پارت ۱۷۲
نوچ نوچ کرد و بوت پای دیگمو هم دراورد..
پاهامو کشیدم باال اومد نشست کنارم نیم بوتای مردونه و معمولیش رو از پاش
دراورد..بیشتر از شیک..اسپرت بودن نیم بوتا..
تو زاویه نود درجه من نشست..
با اخم گفت..:ببینم پاهاتو..
پاهامو دراز کردم..
پنجه های بزرگ و مردونش و پیچید دور پاهای یخ زدم و اروم ماساژشون داد تا کم
کم گرم بشن..
خندید..:هر وقت میایم اینجا باید یه جاتو گرم کنما..دستات که سرد نیست؟؟
دلم قنج رفت..لبخند زدم..:نه دستام تو جیبم بود..!
صورتشو کشید جلو و گفت:ببینم..
بعدم لباشو به حالت بوسیدن غنچه کرد..
مدام تو ذهنم میومد که اگه لبامو...اگه لبامو..
دستمو باال بردم و ارووم رو لباش گذاشتم..
به حالت مسخره و پر سر و صدا بوسیدش..
یه چیزی درونم فرو ریخت..
صدای شین تو سرم پیچید...توام مثل یه برادر دوستش نداری..!
سعی کردم بخندم..
پاهام که گرم شده بود و جمع کردم..
صدای بلند بلند خندیدن و حرف زدنشون توجهمو جلب کرد..

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۳ ماهگی
پارت ۱۱۵
بغ کردم و با رفتاری که واقعا دست خودم نبود نایلون و از دستش کشیدم و پرت
کردم رو زمین..پا کوبیدم و مثل بچه ها زدم زیر گریه دقیقا یه بچه..بچه ای که باباش
میخواد بره ماموریت و این نمیزاره..
با مشت بی جون زدم به سینش و نق زدم..:نروو..نروو..!امیر..!
کشیده شدم تو بغلش..!
اب دماغمو کشیدم باال..
با صدای خیلی ضایه و داغونم از گریه که کامال عوض شده بود نق زدم تو بغلش..:تو
این خونه فقط تو با من بد نیستی..!
من تنهایی از پسشون بر نمیام..ـ
صدای قورت دادن اب دهنش رو شنیدم..
_ارووم رها..
_نمیییخواااام!_نمیرم بمیرم که رهااا
دستشو تو کمرم کشید..جمع شدن نفسش رو برای شروع یه جمله حس کردم که در
به شدت باز شد..!
سریع از امیر فاصله گرفتم..
هیکل نقلی و تقریبا تپل مامان گلی با اون دامن تا زیر زانوش و بلیز معمولی تنش..
تیپی که همیشه تو خونه میزد بین در ظاهر شد..
نفس نفس میزد..:چه غلطی میکنیییین؟؟
چه غلطیییی میکنین؟؟بی ابروهاا ..دختره عوضی چرا مثه بختک افتادی رو پسرم..