پارت ۱۷۲
نوچ نوچ کرد و بوت پای دیگمو هم دراورد..
پاهامو کشیدم باال اومد نشست کنارم نیم بوتای مردونه و معمولیش رو از پاش
دراورد..بیشتر از شیک..اسپرت بودن نیم بوتا..
تو زاویه نود درجه من نشست..
با اخم گفت..:ببینم پاهاتو..
پاهامو دراز کردم..
پنجه های بزرگ و مردونش و پیچید دور پاهای یخ زدم و اروم ماساژشون داد تا کم
کم گرم بشن..
خندید..:هر وقت میایم اینجا باید یه جاتو گرم کنما..دستات که سرد نیست؟؟
دلم قنج رفت..لبخند زدم..:نه دستام تو جیبم بود..!
صورتشو کشید جلو و گفت:ببینم..
بعدم لباشو به حالت بوسیدن غنچه کرد..
مدام تو ذهنم میومد که اگه لبامو...اگه لبامو..
دستمو باال بردم و ارووم رو لباش گذاشتم..
به حالت مسخره و پر سر و صدا بوسیدش..
یه چیزی درونم فرو ریخت..
صدای شین تو سرم پیچید...توام مثل یه برادر دوستش نداری..!
سعی کردم بخندم..
پاهام که گرم شده بود و جمع کردم..
صدای بلند بلند خندیدن و حرف زدنشون توجهمو جلب کرد..
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.