پارت ۲۴۲
لباس نقره ایم رو رو دستام بلند کردم و گفتم..:دیدی نزاشتی بپوشمش..
چشمک زد..:واسه اقات بپوشش..
ابروهامو باال دادم..
بیخیال ابروهاشو حالت داد..
لباسو تکون دادم و گفتم..:جدا؟؟
سر تکون داد..:اوهوم..اره جدا..
_باااشه...!
رفتم سمت و پشتم رو بهش کردم..:زیپ لباسمو باز کن..
با یکم مکث زیپم رو باز کرد..
خب خودمم میتونستم بازش کنم..
اما یکم کرم ریختن که به جایی بر نمیخورد..
همونطور که پشتم بهش بود..
رفتم سمت اینه میز توالتم و بندای لباس رو گرفتم..
کشیدمشون پایین..
لباس ازاد شد افتاد پایین..
از تو اینه میدیدمش..
سرش تو گوشیش بود..
بعد قفلش کرد و سرش رو بلند کرد..
لباس نقره ایم رو تنم کردم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.