تجربه سزارین پارت شش#
رفتیم تو بخش ی اتاق دو تخته بهم دادن ،ی خانم منتظر دخترش بود که بیاد من اولین عمل سزارینی بودم،گفتن تا ساعت دوازده اینجا باش تا اتاق خالی بشه،من از عمل امدنی از شوهرم پرسیدم بابام اینا کجان گفت تو راهن،خلاصه منو گذاشتن رو تخت،دوتا خانم لباسام عوض کردن،گفتن زیرت پر از خونه باید عوضت کنیم،برام پوشاک گذاشتن و شورت سرجی فیکس دادن خودم برده بودم از اون پوشاک شورتی ها ولی نمیتونستم اون لحظه پاشم که!گفتم نی نیم کو؟گفتن رفته دکتر وزن ایناش بنویسه میارن،وقتی اوردنش داشتم از ذوقش میمیردم ک ی خانم بی نهایت سگ اخلاق امد،گفت خانم چیکار میکنی؟سینتو بزار دهنش الان حالش بد میشه قندش میفته😢😭لعنتی وایسا نگاش کنم خوب اه😡لباسمو داد بالا و پاره شدن من شروع شدن از اونجا فشار میدادا!خانم این چیه؟چرا نوک نداره سینت؟مال من نوک داشت ولی میرفت تو!میخواستم بگم عوضیا مگه نمیگید سینه تحریک نشه تو بارداری باعث زایمان زودرس میشه الان نوک چی میخوای از من،خلاصه رادمان سینمو گرفت و شوهرم از خوشحالی اولین عکس سه نفرمون گرفت

مبارک باشه عزیزم❣️
همین که بچه سینتو گرفت شیر اومد؟

الهی شکر🥰🥰🥰🥰

حس میکنم لباسای رادمان خیلی خوشگلن و تو انتخاب خوش سلیقه ای🥹

اوف چه آدم عوضی ای مگه دست خودته بدنت چه شکلی باشه😐😐

اي جان عزيزم اسم دكترتم ميگي جانم

عزیزم مبارک باشه 😍

🥹🥹🥹🥹

اسم بیمارستان چی بود؟؟؟من انصاری بودم انقد ناز می‌کشیدند