توی جعبه مشخص شد یه مینی کیک گوگولی بود ولی کامل مشخص نبود .جعبه روهم گرفتم دستم سر راه رضا آب زرشک هم خرید آخه میدونست من عاشق چیزای ترش ام .رفتیم رسیدیم خونه رضا رو کلی بغل کردم ازش تشکر کردم بابت سوپرایز قشنگش .رضا گف واستا هنوز تموم نشده رفت دیدم به جفت جوراب سفید و جفت نیم بوت نوزادی دخترونه اومد .گفتم تو کی اینارو خریدی من ندیدم گف دیگه دیگه قرار نیس همه چیز تو ببینی ولی حیف که من فک میکردم دختره .گفتم یعنی دختر میخاستی گف نه دلم میخاسته یه چیزی برا بچمون بخرم چشمم خورده خریدم

تصویر
۴ پاسخ

خدا حفظتون کنه برای هم💖🤲🏻

الهی پای دخترت کنی 😍

چه رمانتیک 🤩

چقدر قشنگ وگوگولی
دیگه نمیزاری ؟

مقالات مرتبط

رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
بازي با كودك دو ساله
بازی های مناسب کودک دو ساله کدام‌اند؟
راهنمای خرید وان حمام کودک
کامل ترین راهنمای خرید وان حمام کودک و نوزاد

سوال های مرتبط

مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
چه لحظه قشنگی بود ناهار خوردیم رضا گف یکم استراحت کن عصر بریم پیش دکترت چکاپ بشی گفتم منکه تازه رفتم گف حالا دوباره میریم ضرر نداره .عصر شد چون ماشین نداشتیم هواهم خوب بود با موتور داداش رضا رفتیم سرکوچمون بودیم که دیدم داداش رضا میگه شب میخاییم با مامان و بقیه بچه ها بریم کوهسنگی شام بخوریم شماهم بیایین رضا گف که داریم میریم دکتر اگه زود رسیدیم میاییم .رفتیم دکتر هنوز جنسیت بچه مشخص نبود البته من ۳ماهم تموم شده بود بخاطر درگیری های تعزیه و اسباب کشی اینا نتونستم سونو غربالگری رو برم تا جنسیت بچه رو بفهمم .دیگه دکتر معاینه کرد و گفت همه چی داره خوب پیش میره .بعد از دکتر پرسیدم جنسیتش مشخص نیس تعجب کرد گف تو الان چهار ماه هم داره تموم میشه جنسیتش نمیدونی دوباره بخواب تا بهت بگم .نگا کرد و خندید گف دوس داری چی باشه گفتم فرقی نداره سالم باشه گف شوهرت چی دوس داره گفتم شوهرم گفته اگه دختر باشه واست یه انگشتر میخرم اگه پسر باشه یه النگو میخرم و واقعا هم رضا همیشه این حرفو میگف .دکتره گفت خب به شوهرت بگو اول واسه من یه جعبه شیرینی بخره بعدم بره برا خانمش النگو بخره .چقدر خوشحال شدم همونجا روی تخت دراز کشیده بودم اشکام می‌ریخت دکتره بغلم کرد گفت الهی تو چقد احساسی بودی گفت حالا که اینجوریه بیا صیادی قلبش هم بزارم بشنوی دیگه شوقت کامل بشه .
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
سریع از جاش بلند شد گف پاشو بریم دکتر گفتم نه حالم خوبه دیگه منصرفش کردم و نرفتیم سر شب بود به سرفه افتادم و تب و لرز کردم حتی با چندتا پتو هم گرم نمیشدم دیگه رفتیم دکتر .یه دکتر خانوادگی توی شهر داشتیم به رضا گفتم بریم اونجا .رفتیم دکتره منو شناخت و احوال پرسی و بعد پرسید چیشده گفتیم که سرماخوردم ازین حرفا .بعد دکتره یه نگا به صورتم انداخت چشمام یه نگاه کرد .گفت واست آمپول چرک خشکن ننوشتم کپسول نوشتم رضا پرسید چرا آمپول نمیزنین زود خوب بشه .دکتره خیلی کار وارد بود گف خانمت بارداره فشارشم پایینه قیافشم میگه تهوع داره و همه اینا علاعم بارداریه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
ازون روز به بعد دونفره های زیادی رو باهم تجربه کردیم مث غذا پختن مث رقصیدن و بازی کردن و ظرف شستن و خونه مرتب کردن یه هفته بود از خونه داریمون می‌گذشت ما دلمون نمیومد این لحظه های شیرین که توی خونمون داشتیم و ول کنیم بریم بیرون .اینم بگم این یه هفته یه شب رفتیم روستا مامان و آبجیم مارو دعوت کردن حالا بماند که باژ بابام دعوا راه انداخت و اوقات تلخی کرد.خلاصه روز های خوبمون بیشتر می‌شد. یه روز ظهر با رضا سر سفره بودیم یهو دیدم یه چیزی عین ماهی داره توی شکمم لیز میخورع اونجا بود که من اولین تکون های تودلیم رو واضح احساس کردم قبلا هم تکون می‌خورد ولی به اندازه یه نقطه من زیاد احساسش نمیکردم .چقد هول کرده بودم هی میگفتم رضا نگا رضا بیچاره هول کرده بود فک میکرد من طوریم شده میگف کجارو نگا کنم چیشده کجات درد گرفته .گفتم درد ندارم بچمون داره تکون میخوره رضا زود دستشو گزاشت روی شکمم هنوزم داشت تکون می‌خورد جفتمون از شیرینی اون لحظه گریمون گرفته بود
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۱ سالگی
سلام خانما من آزمایش بتا دادم مثبت بود و لی چون نمیدونم دقیق آخرین زمان قاعدگیم کیه ماما برام سنو نوشت ولی تو سنو ن صدای قلب بچه اومد ونه تو سنو چیزی از بچه مشخص بود یعنی من زود رفتم یا چیز دیگه ای هست یعنی اگه زود رفته باشم یعنی چیزی ازبچه مشخص نمیشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سبحان و 👶 مامان سبحان و 👶 ۱ سالگی
یه چیز جالبی در مورد خواب بچه بهتون بگم. من اومدم خونه بابام اینا و سبحان اینجا همیشه خیلی مقاومت می‌کنه برای خواب. دیشب ساعت ۹ که شد، چراغا رو خاموش کردیم، به زور بردمش تو اتاق و با گریه و لالایی و بدبختی بالاخره خوابید.
امشب ولی یه کار دیگه کردم. از ساعت ۸:۱۵ گفتم همه چراغا و تلویزیون رو خاموش کردن، بهشون هم گفتم اومد سمتتون نه باهاش حرف بزنید، نه بازی. حدود نیم ساعت تو تاریکی خونه چرخ زد، باهامون حرف زد، آب خورد و اینا، آخرسر اومد تو اتاق پیش من، خودش دراز کشید و خوابید. این تاریک و ساکت کردن خونه برای خواب بچه رو اصلا دست کم نگیرید.
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان جیگر طلا مامان جیگر طلا ۲ سالگی
خانما این زینک گلوکونات رو برای بچم گرفتم برای اشتهاش گرفتم دکترش گف خوبه فقط برا اشتها گفتم بگه بگیرم مگرن گف سانستول ولی من مولتی ویتامین جدا بهش میدم دیه اونو نگرفتم
مامان آرتین مامان آرتین ۱ سالگی
دیگه دکتر سونوگرافی به رضا گفته همه چی نرماله و خداروشکر هیچ مشکلی نیس و من هم ۷ هفته و ۸روزمه .تا اینجا داشته باشین من ناهار بخورم باز میام
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان آوینا و ابجیش🤰🏻😍❤️ مامان آوینا و ابجیش🤰🏻😍❤️ هفته بیست‌وهشتم بارداری
دیشب خواب دیدم از ی نفر جوراب دخترونه گرفتم تعبیرش چیه
یعنی بچم دختره😁؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۱ سالگی
امروز روز تو مخی داشتم من هرشب ساعت هشت و نیم تا نه و نیم پسرمو میبرم پارک پارک بغل خونمه امروز مثل همیشه رفتیم و پسرم رفت بالای سرسره یه دختری جیغ زد خاله اون سرسره جیشیه 🫣پسرمو دیدم که کل لباسش از پشت هیس شده بود کفششم جورابیه اونم خیس😭پسرمو بغل کردم بردم خونه سرتا پا دوتامونو عوض کردم دوباره برگشتم پارک سوار تابش کردم یه دختره دوباره جیغ زد خاله تابه جیشیه 🫣اما قبلش چک کرده بودم خشک بود 😭خلاصه اعصاب برام نموند پسرمو آوردم پایین و یه دختره گفت اون پسره جیش کرده منم رفتم سمت مادر بچه و حسابی قاطی کردم گفتم به خدا منم میتونم پسرمو آزاد بزارم اینجا مکان عمومیه اولش گفت کار پسر من نیست پسر من جیش و میگه بعد زیر بار رفت خلاصه گند زده شده تو تفریح یه ساعتمون توروخدا تا بچه هاتون آمادگی ندارن از پوشک نگیرین بعد یکسره بچرو دعوا می‌کرد گفتم اون عقلش نمی‌رسه تو مادرشی منم وسواس دارم الان خس میکنم کل زندگیم جیشیه😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نخود فرنگی مامان نخود فرنگی ۱ سالگی
خانما امروز یه مورد برام پیش اومد که حتی تو نت هم سرچ کردم چنین چیزی نبود با زبونم دیواره دهانم رو لمس کردم دیدم تو یه طرف یه برجستگی هست بعدش چند بار زبون زدم دیدم مزه شور میدرفتم جلو اینه دیدم یه سوراخ هست که ازش آب پرتاب میشه انگار بادکنک پر اب از جایی ریز سوراخ بشه شوک شدم کسی چنین تجربه ای داشته؟
مامان آنی کوچولو مامان آنی کوچولو ۱ سالگی
سلام مامانا دخترم بدنشو سرش داغه بردمش دکتر تبشو گرفت گف تب نداره ولی بدنش داغه گفتم گفت تبش بیرونیه داخلی نیس یعنی چی همچین چیزی میشه
مامان ملودی مامان ملودی ۱ سالگی
بچه ها
من چند روز پیش ، پسر جاریمو که تازه به دنیا اومده بودو بغل کردم. باهاش حرف میزدم. دخترم که ۲۱ ماهشه، بعد از من با خواهرم احساس امنیت میکنه. وقتی این صحنه رو دید گف مامان و بعد به خواهرم گفت بغل یعنی بغلم کن و بعد از اونجایی که من بودم، دور شد.
بچه ها کار اشتباهی کردم که بغلم نگه داشتم بچه جاریمو؟
حرکت درست اون لحظه چی بود؟
بعد شب که رفتیم خونه خیلی بهش گفتم دوست دارم، پیشتم و از این حرفا.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آرتام مامان آرتام ۱ سالگی
پسرم ویروس گرفته اسهال و استفراغ دکتر هم بردم هنوز خوب نشده امروز ماشین گرفتم تاازشهرستان بیام مشهد خونه خودم
تالحظه ای که سوارشدم پوشک پسرمو عوض کردم که تمیز باشه
وسط راه پسرم خودشو خراب کرد به راننده گفتم یه جا نگه دار پوشک پسرمو عوض کنم گفت نمیتونم تودشت وبیابون نگه دارم بزار به یه آبادی برسم بروتو یه سرویس بهداشتی
مسافره باهام به دعوا شد که عوض کن حالم بهم خورد راننده هم نگه نمی‌داشت اینقدر بغض کردم تاحالا توعمرم اینقدر خجالت زده نشده بودم پوشک بچه رو رفتیم جلو تر عوض کردم دوباره نشستیم باز پسرم دلپیچه داشت زور میزد باد معدش خارج شد توصورتمون نگاه کرد گفت ایشششش
ازشون معذرت خواهی کردم گفتم پسرم مریضه خانمی که جلو نشسته بود خودش بچه داشت درک کرد ولی یکی دیگه منو ازخجالت کشت
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان کامیار و لیانا مامان کامیار و لیانا ۱ سالگی
سلام بچه ها من خیلی اعصابم خورد شده
امروز رفتم خونه مادرشوهرم و مادرشوهرش و یکی از دختراش رفته کویت و دخترش هم بچه هاش که یکی دختر هست و یکی پسر گذاشته پیش دوتا خواهر دیگه اش. پسرش هم شش سالشه. حالا ما رفتیم خونه شون و این پسره همش بچه من رو اذیت یه بار که سرش رو گرفت زد به سرامیک و چند بار دیگه هم هولش داد من خیلی عصبانی ولی شوهرم همش می‌گفت بچه هست نمی‌فهمه. و دفعه آخر دیگه دست پسرم رو گرفته بود میکشید منم سرش داد زدم که ولش کن. بچه هم حالا گریه که چرا زن دایی سر من داد زده بعد بقیه به من میگن چرا سر بچه داد زدی. منم گفتم برای اینکه آنقدر نمی‌فهمه که با بچه من که هنوز دو سالش هم نشده چطور رفتار کنه و بهش آسیب میزنه حالا همه از جمله شوهر من میگن که اون بچه ای نمی‌فهمه تو باید جلوی بچه ات می‌گرفتی. یعنی از اینکه آنقدر آدم نفهم دور بر من هستن متنفرم و دیگه خیلی کم اوردم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مَهبُد مامان مَهبُد ۲ سالگی
دو روز پیش پسرم کمی تب داشت ، دیگه دیروز جایی نرفتیم ، دمه غروب دیدم گناه داره بردم با همسرم بیرون یه دور زدیم و بعد اوردمش خونه، قرار بود بریم خونه مادرشوهرم شام، تا من بخام آماده بشم رفت تو اتاق یکی از گلدونامو از روی گوشه ی تختش پرت کرد پایین ، خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم ، همسرم بردش پایین پیش مادر شوهرم اینا ماهم رفتیم، انقد شیطنت کرد و من هی بلند شدم گرفتمش .... بعد شام رفت روی صندلی و قندون رو انداخت شکوند، من اونارو جمع کردم همسن که نشستم دیدم محکم زد تو سر بچه ی خواهرشوهرم که ۶ ماهشه ، دیگه کلا قاطی کردم بغلش کردم اومدم خونه .... بعضی وقتا دیگه کم میارم بچه های شمام انقد اذیت میکنن؟ تا بچه بود همش گریه داشت الان اذیتای دیگه ، انوزم تا صب شیر میخوره و پدرمو دراورده
مشاهده ۴ پاسخ دیگر