۵ پاسخ

بجهنم ک‌نیومده عزیزم اون گاوی بیش نیستش وگرنه ادم ب فرشته ی خدا نباید بگ دختر یا پسر .

بدرک عزیزم همون خانوادت بچتو دوست داشته باشن کافیه
بعضی از ادما جاشون تو اشغالی

چقد خوده منی

بهتر ک نیاد همچین آدمی!

عزیزم من مادرشوهرم فوت شده ولی یادم نمیره روزی مه رفتم سونو تعیین جنسیت، فرداش با خواهرای شوهرم خونه خالشون دعوت بودیم، من زودتر رفته بودم به خاله شوهرم گفته بودم جنسیتو، اونا که اومدن و خالشون گفت حنسیتش مشخص شده، رو کردن به من گفتن خوب نگفتی؟؟؟ گفتم خب نپرسیدین ازم
بعدش تا اونموقع کسی از فامیل غیر از فامیلای درجه یک نمیدونستن باردارم، خاله شوهرم گفت دیگه به همه بگین ک حامله ای، خواهربزرگه شوهرم گفت نهههه ب نظر من که نگه، یکی از اشناهای ما ۷ ماهش که بود بچش سقط شد
این حرفو درحالی زد که دکتر به من استراحت مطلق داده بود و منه بی تجربه خیلییییی نگران بودم و دنبال یه حرف دلگرم کننده بودم..
هنوز نتونستم کینه شو از دلم بیرون کنم

سوال های مرتبط

مامان سید حسین مامان سید حسین ۲ سالگی
مامانا اینو بخونین ببینین شما جای من بودین چه رفتاری میکردین؟
من شاغلم ۳ روز در هفته میزم سر کار ۴ روز دیگه خونه ام بعد اون ۳ روز که میرم سر کار ۲ روزشو بچه رو میزارم خونه مادرشوهرم ۱ روزشم خونه مامانم بعد ۱ ماه پیش اسباب کشی داشتم مامانم اومده بود کمکم مادرشوهرم بچه مو گذاشته بودم خونش نگه میداشت تقریبا ۱ هفته درست و حسابی پسرم پیشم نبود حالا گذشت و گذشت چند روز پیش رفتم خونه دختر خاله مادرشوهرم که باهاش تقریبا نزدیک و صمیمی هستن بعد اون روانشناسه من راجب اوتیسم و اینا صحبت کردم که نگرانم پسرم داشته باشه اونم گفت نه من رفتارشو میبینم عادیه ولی این بده که بچه همش اینور اونوره😐حالا منو بگی تعجب کردم یهو اینو گفت بعد منم گفتم خیلی اینور اونور نیست فقط روزایی که سر کارمه و چند وقت پیش که اسباب کشی داشتم که نمیتونستم نگهش دارم
بعد یه جوری حرف میزد که انگار بچه من همش پیشم نیست بعد میگفت بچه رو بهضی شبا پیش خودت بخوابون خونه خودتون باشه 🫠حالا هی من میگفتم بابا بچه من بیشتر پبش خودمه هی یه جوری رفتار میکرد که نه 🫤بعد یهو دخترش برگشت گفت آره چند روز پیش که جاریت اینجا بود گفت حسین خونه شو نمیشناسه فک میکنه خونه بابا بزرگش خونشونه😑که حالا بعدا مشخص شد جاری من نگفته و خود اونا گفتن . حالا دیشبم مادرشوهرم دعوتشون کرده بود یهو شوهر همون دختر خاله گفت که خوب شد بچه رو امروز نگه داشتین مادرشوهرت مهمونی داشته🤦🏻‍♀️یعنی انقدر حرص کردم که نگو 🥴این همه آدم که ۶ روز هفته کار میکنن یعنی آدم باید اینجوری باهاشون برخورد کنه و قضاوت کنه😓
مامان لنا مامان لنا ۱ سالگی
بچه ها امشب دخترم رو بردم دریا تقریبا میشه گفت اولین بار بود که بردم اینجوری بازی کنه
البته به قصد ساحل نرفته بودیم رفتیم پارک دیگه یهویی شد رفتیم کنار اب و رفت توی آب
لنا به حددددی ذوق کرده بود که نگو و نپرس هیجان زده بود قشنگ میخندید و میدوید و بازی میکرد هی میومد تو ساحل هی میدوییییید سمت اب کمرم شکست بخدا انقد گرفتمش
البته تمام لباساش خیس و شنی بود و پوشکش و منم به قصد ساحل نرفته بودم وسایل باهام نبود
همینطور لباسای خودمم خیس و پر از شن بودن
دیگه لباسای لنا رو در اوردم یه شلنگ اب بود یه کم بدنشو شستم شال خودمو پیچیدم دورش و اومدیم خونه مستقیم بردمش حمام
گریه کرد برای همون شال با شال رفت تو حموم و خلاصه شال هم خیس خیس
اومدیم بیرون هیچ جوره راضی نمیشد شال رو بده و پوشک و لباسش رو بپوشه خلاصه خیلی خیلی گریه کرد و یه کم شیر و سوپ بهش دادم و خوابید

خیلی تو فکرشم الان به نظرتون دریا رفتن مناسبش هست یا هنوز زوده؟
اونایی که میبرین دریا بگین چه وسایلی برمیدارین
مامان یاسین مامان یاسین ۱۷ ماهگی
من دیگه رد دادم🥺🥺کاش زودتر بتونه بچم پاشو بذاره زمین و راحت راه بره
دلم کباب براش😭😭
هیچکدوم از خانواده شوهرم بخصوص خواهر شوهرم که مقصر بود زنگ نزدن حال بچمو بپرسن🥺🥺
حالا اگه من زده بودم زمین بچمو زنگ میزدن زخم زبون میزدن بهم که خوبه یکی نمیتونی نگه داری اگه مثل مردم شیر به شیر میوردی یا چندقلو بودن چیکار میکردی.....
دلم دیگه نمی‌خواد پامو بذارم خونه هاشون
چون بچه رو جوری میکنن که اشکش درمیاد بعد میگن می‌خوابیم سفت بار بیاد
نگید که چرا جوابشون نمیدی یا بدتر دردی بذارید رو دردم
چون نمیتونم ازپسشون برنمیام این مورد شوهرم هم پشتم نیست و چیزی بهشون نمیگه فقط میگه چیزی نمیشه....
ولی الان سه روزه بچم نمیتونه راه بره
انگار تازه میخواد راه بیوفته چهاردست و پا می‌ره
دلم میخواد به شوهرم حالی کنم که این حال بچه بخاطر رو در بایستی داشتنت جلو خانوادته که هر بلایی دلشون میخواد سر بچم میارن بعد میام حرفی بزنم میگن مگه بچه از خونه بابات آوردی بچه خودمونه
چقدر دلم بحال بچم میسوزه🥺🥺🥺🥺یه مادر بی عرضه داره که نمیتونه بخواد هم نمیتونه جلو این قوم ظالمین بایسته....سه روزه بخاطر اینکه دست تنهام اومدم خونه مامانم اینا بچم یا بغل قابلمه یا بغل مامانم این بنده خدا ها هم خسته شدن😭😭😭😭