نمیدونم شاید واقعا مشکل از منه
پسرم ب شدت بد غذا هس و سخت میشه یه وعده رو با اشتها بخوره
ازوطرفم شوهرم این موضوع رو انگار حالیش نمیشه دائم تنقلات میخره میده دس بچه یا بیرون میبره بیشتر اوقات یه چیزی براش میخره بخوره که اونم کلی ناز میاد
حالا امشب پسرم کلاس داشت قرار شد باباش ببره بیارتش منم قبل از رفتنشون تو آشپز خونه بهش نشون دادم که غذا از ظهر هس همونو میخوام بزارم برا شام عمدی نشون دادم و گفتم که نره تنقلات و آشغال پاشغال بخره
حالا اومدن غذا گرم کردم سفره انداختم میگم بیاین پای سفره پسرم میگه من ک شام خوردم میگم چی خوردی باباش میگه یه ساندویچ خیلیی کوچولو سوسیس بود دو تایی خوردیم با هم😐🤨
بهش میگم خب منکه گفتم شام داریم چرا گرفتی میگه مگه چیشده حالا میگم هیچی فقط اشتها بچه رو کور کردی
تازه ناراحتم میشه که چرا اینجوری میگی چقد غر میزنی
اینم بگم ک اکثرا اوغات همینه واقعا عصبیم از دسش
امشب گفتم من دیگه از فردا غذا هیچی نمیپزم خودتون برین هر چی دلتون خواس بیرون بخورین
شما باشین چیکار میکنین تو این شرایط؟؟؟

۸ پاسخ

اووو مردا همینن
هیجوقت ب هیچ مردی اونم مردا الان اعتماد ندارم ن بچه داری بلدن ن زن داری ن کارای مهندسی خونه
ی شیر اب چیه بلد نیستن درست کنن
والا باباها قدیم کل کارا تعمیرات خونه میکردن
یبار ندیدیم فش مادرمون بدن بی احترامی کنن بلند صحبت کنن
مردا الان چین اه اه

میخوام یه کتاب بنویسم درمورد مردا تحقیق کنم که چرا انقد خرن و بیخیال بعد تحقیق میام بهت میگم چکنی😂

می فهممت می خوای بچه ت سالم بخوره . اما بارها شده دختر من با اینکه گفتم شام داریم بیرون ساندویچ خواسته یا پیتزا . با پافشاری و اصرار .
من عصبانی و ناراحت نمیشم راستش . اما اینکه شوهرم دخترمو هل بده به سمت هله هوله بهش می گم که برای گوارشش و .. خوب نیست .
به نظرم خوراکی تو راهی سالم براشون بذار که اونو بخورند

دقیقاااا درکت میکنم ی چن روز غذا نپز تا بفهمن

خوب به پسرتون یاد بدین که بیرون به هیچ عنوان بدون اجازه شما نباید چیزی بخوره بگین حتی اگه بابا اصرار کرد بگو نه مامان ناراحت میشه اجازه نداده

دقیقا پسر منم همینجوری گاها همسرمم مث همسر شما رفتار میکنه منم موندم والا

آدم از دست این مردا میخواد سرش بکوبه دیوار انقد که لیلی به لالای بچه ها میزارن

بارها سر این موضوع بحث کردیم ولی انگار کلا متوجه نمیشه😪

سوال های مرتبط

مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
سلام میشه لطفا یه راهنمایی کنید و کار درست چیه؟ یه همسایه داریم پسرش یه سال و نیم از پسر من بزرگتره، مغازه شون و خونه مادربزرگ مادری این پسر بچه روبروی خونه ماست و خونه خودشون کوچه کناری خونه ماست، بعد اون به خاطر مغازه شون خب هر روز دم در مغاره شون و خونه مادربزرگشه،بعد اون دورش شلوغه و پسر دایی دختر دایی دختر خاله و پسرخاله و کلی هستن دورش، مادرشم همش تو کوچه ست و باهمه سلام و علیک، پسر منم 24ی لای در وایمیسته که اون پسره که اسمش امیر عباسه رو ببینه و هی پشت سر هم صداش میکنه که بیاد باهاش بازی کنه، البته فک کنم اینکه پسر من تنهاست بی تاثیر نیست و من و باباش هم کلی باهاش وقت میگذرونیم و بازی می‌کنیم ولی اصلا بیخیال اون پسره نمیشه و هی میره امیرعباس امیرعباس صداش میکنه، اونم گاهی میاد باهاش بازی میکنه وقتایی که دورش خلوت باشه و گاهی هم میگه نه نمیام و نمیدونم مامانم نمیذاره و این، بعد پسرم گریه میکنه که نمیاد باهام بازی کنه، هر چی هم میگم دیگه صداش نکن ولش کن وقتی نمیاد و نمی‌ذارن چرا هی صدا میکنی ولی این بچه من اصلا و ابدا حرفمونو گوش نمیده و یه ذره رفتارای اونا روش تاثیر نمیذاره و بی عاره، خیلی این موضوع اذیتم میکنه که اینقد این پسر من آویزون اونه و هیچی از جانب اون بچه و مادرش بهش برنمیخوره، باباش از سرکار میاد دنبالش اون ساعتا که بیا ببرمت پارک، ببرمت بیرون و یا پیش خودم، ولی بودن و موندن و منت کشی اون پسره رو ترجیح میده
مامان پویان🩵فرهان💚 مامان پویان🩵فرهان💚 ۶ سالگی
پیرو تاپیک قبلی،بماند که چقد اون پسره امیرعباس به بچه من نه گفته و گفته نمیام و مامانم نمیذاره، یه روز یکی از همکلاسی های پسرم اومده بود دم خونه مون با پسرم بازی کنه، بعد پسر منم دیگه رفته پیش دوستش، این امیرعباس هم بهش برخورده و رفته به مامانش گفته پویان بیشتر با امیرعلی همکلاسیش هستش تا من،بعد که همکلاسی پسرم میره، پسرم همین امیرعباس همسایه مونو صدا میکنه ولی مامانش نمیذاره بیاد میگه اون موقع که رفتی با همکلاسیت فکر الانو میکردی 🙄🙄 اینارو امروز مامانش خودش بهم گفت، نگا توروخدا چیارو یاد بچه شون میدن و کینه و دشمنی رو، بعد اون پسره اینقد به حرف مامانش گوش میده که حد نداره ولی بچه من مارو به هیچی حساب میکنه، من وقت نکردم همون لحظه جوابشو بدم چون بچه نوزادم تو خونه بود و تنها، حالا به نظرتون به مامانش بگم ازت ناراحت شدم که بچه تو شیر میکنی که سمت بچه من نیاد چون یه بار بهش گفته همکلاسیم اومده، اینهمه خودتو و بچه ت به پسر من نه گفتین و گفته نمیاد، میدونید عادت کردن از بس بچه ساده من رفته سمتشون و صداشون میکنه،
بگم به مادره یا نه اصلا اهمیت ندم و به روی خودم نیارم؟
متاسفانه هر چی به بچه م میگم نرو سمتش، صداش نکن انگار به دیوار میگم