ایندفه عقده شده بودن ک ب من همش میگفتن بلند شو اینو بیار بلند شو این کارو کن چون زیاد خونه مادرشوهرم نمیرم تو یه روز اندازه روزایی ک نرفتم ازم کار کشیدن
مردم شانس دارن
اون خواهرشوهرت که گفته اون ولش داره بازی میکنه
اون از ۱۰۰ تا فحش بدتره
یه تجربه دارم تعریف کنم برات.
۷ تا جاری دارم ۶ تا خواهرشوهر
کا از این ۷ تا جاری ۳ تاشون و از خواهرشوهرام ۲ تاشون به خونه ی پدرشون رفتامد دارن بقیه یا دورن یا قهر...
اویل که ازدواج کرده بودم سالی دوبار مادرشوهرم به شوهرم میگفت بهی رو بیار خونه تکونی منم نادون میرفتم..
سبزی داشت زنگ میزد بیا ترشی داشت زنگ میزد بیا باقالی میخرید دوباره منو میگفت... فقط هم من میرفت و خواهرشوهر بزرگم.
سبزی ها جمع میشد مادرشوهرم برای ۳ تا جاری دیگم و خواهرشوهر کوچیکم میزاشت به من ک میرسید میگفت کمه تو بخر بیار من برات درست کنم. وقتی هم میخواستم بخرم مبپیچون ک کمر درد پادرد دارم. خلاصه از همه چیزی ک من زحمت میکشیدم برای بقیه میفرستاد به خودم نمیداد دریغ از یه بسته یا یه شیشه ترشی مربا...
خونه تکونیا فقط من بودم و خواهرشوهرم. دیگ به بار گله کردم جاری کوچیکمم امد.
مهمونی داشتن به من میگفت بیا از ظهر میرفتم تا شب ظرفارم من باید میشستم حالا یکی هم کمک میکرد.
اخرم میگفتن جارو کن...
تا زمانی ک هاکان بدنیا امد عید ۴ ماهش بود گفتن بیا خونه تکونی اینقدر حالم بد بوووود ک حد نداشت گفتم بچم کوچیکه ریه هاش ضعیفه بوی شوینده میخوره به بقیه بگید یه بارم اونا بیان....
و اون شد اتماممممم. دیگ واسه خونه تکونیاشون نرفتم واسه سبزی و ترشی هاشون نرفتم واسه مهمونی هاشون نرفتم البته همسرمم دیگ نمیزاشت برم چون میدید که من فقط پا میشم.
الان ۵ ساله که من سالی دوبار دعوت میشم خونه ی مادرشوهرم عید غدیر و عید نوروز😏 چون دیگ وقتی میرم عین جاری هام میشینم نهایت یه ظرف بشورم و همین...
همونقدر کمکم نباید میکردی بابا چششون عادت کرده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.