چقدر دردداره این حرفم
یعنی من زن نبودم که دیده نشدم تو هیچ مناسبتی یا اینکه مادرنبودم که ارزش تبریک هم نبود....خیلی حس دردناکیه خیلی...

چندروز پیش رفتیم برای دخترام کفش بخریم چون رنگشو دوست نداشتم ولی شوهرم گفت خوبه رفتیم پاشون کردیم ولی من گفتم به لباسشون نمیاد برای مهمونی و این شد که دادوبیداد کردو گفت دیگه نمیخرم..
حالا نگران دل خودم باشم یا دخترای طفل معصومم

۶ پاسخ

پولشو بگیر خودت برو بخر چ کاریه با خودت ببریش

منم با مامان پارسا جان موافقم پولشو بگیر و خودت برو واسه شون خرید کن . اندازه کفشی که الان میپوشن یه سایز بزرگتر خوبه واسه شون اینقدرم شوهرت اعصابتون رو بهم نمی‌ریزه

خدا اهلش کنه ☹️

چرا باید بچه ها رو باخودم ببری خرید ؟ بزار پیش باباشون برو

خیلی درد داشت این حرفت
واقعا بعضی مردها بعدا چطوری میخوان تقاص ظلم کردناشون به خانواده پس بدند خدایا یا اینجور مردها زو ادم
یا از رو زمین جمعشون کن

منم هیچی نگرفتم ولی من خودمو به خاطر یه کادو کوچیک نمی کنم عوصش روز مرد جبران میکنم

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
انحراف انگشتان پا به داخل یا درون گردی انگشتان پا به داخل در کودک
انحراف انگشتان پا به داخل یا درون گردی انگشتان پا به داخل...
جدول سایز کفش کودکان بر اساس سن
جدول سایز کفش کودکان بر اساس سن | راهنمای انتخاب کفش مناسب
بیماری آبله‌ی میمونی
بیماری آبله‌ میمونی در ایران و میزان کشندگی آن

سوال های مرتبط

مامان گل پسر و تودلی مامان گل پسر و تودلی ۵ سالگی
خانما ، من یه مشکلی دارم با پسرم ، شاید باورتون نشه ولی پسرم به من حسادت می‌کنه ، خیلی شدید باباییه ، با این که وقتی کار اشتباهی می‌کنه باباش باهاش برخورد می‌کنه ولی من بیشتر وقتا در برابرش کوتاه میام اما یه وقتایی یه جوری باهام برخورد می‌کنه انگار نه انگار که من مامانشم انگار دشمنشم ، مثلا بیرون بودیم ، چند تا عکس ازش گرفتیم یهو به شوهرم گفتم اینجا وایمیسم یه عکس تکی ازم بگیر اینقدر عصبانی شده میگه نمی‌خوام مامان عکس بگیره باید فقط از من عکس بگیری ، دیروز رفتیم بازار برای خودم یه کفش بگیرم ، اولش که میگه تو که کفش داری چرا میخوای کفش بگیری ؟کلی تو مغازه بد خلقی کرده اونم باباش بهش گفت چرا اینجوری می‌کنی وایسا تا مامان خریدشو بکنه بعد میریم دیگه تحمل کرد وقتیم خریدم بهم میگه خیلی زشته ، باور کنید قبلش برای پسرم یه لباس دیدم با این که نیاز نداشت گرفتم بعدش یه اسباب بازی خودم دیدم گفتم نگاه از اینایی که دوست داری وایسادیم براش گرفتیم نمی‌دونم چرا نسبت به من این‌قدر بده ،بعضی وقتا دلم میخواد گریه کنم ،نمیدونم چی کار کنم درست بشه 😔
مشاهده ۶ پاسخ
مامان rasta💖sadra💙 مامان rasta💖sadra💙 ۴ سالگی
مامانا من دخترم رو می فرستادم پیش دبستانی یه پسره بود آخر از همه از تو یه پیش دیگه اومد بعدرفتارش جوریه که همه رو میزد ۶بار بچه منو زد یبار گذاشته بود تو کمرش با کفش بچه های دیگه هم زده بود چند بار گفتم به مدیر مدرسه هربار یه بهونه آورد وبه همه مادرا که شاکی بودن گفته بود بچه شما اذیت میکنه به من هم همینو گفت در صورتی که دختر من دست بزن نداره بعد یبار دیگه زده بودش دخترم به من نگفت تا اینکه تو حمام دیدم پهلوش کبوده با هزار وعده ویعد از زیر زیونش کشیدم که همون پسره زدتش معلما و مدیر مدرسه بهش گفتن نگو تا سه شنبه هفته پیش که رفتم دنبالش دیدم لباساش خیسه گفتم چی شده گفت خیس شدم بعد از شبش دیگه نتونست خودشو نگه داده و ادرارش میریخت پدرش که ازش پرسید گفت بردیا آب ریخت روم هولم داد با کمر اومد رو زمین بهم گفتن بهتون نگم ما زنگ زدیم مدیر مدرسه ولی زیر بار نرفت که نرفت امروز هم نزاشتم بره چون هموز نمیتونه خودشو نگه داره حالا بنظر شما چیکار کنم تو این شرایط بزارم بره یا نه
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی
رفتیم اب میوه و بستنی اینا بگیریم.رایان با همسرم رفت بخره.همسرم میگه ی خانومه صداش کرد میخواست نازش بده.برگشت بهش گفت ببخشید اما من شمارو نمیشناسم که باهاتون صحبت کنم و تند رفت پیش باباش‌‌اینجاست که کتابای تربیت جنسی نشون میده خوب اثر کرده😎😎 همسرمم که فکر میکرد بچه اش از خودش میگه و آموزشی ندیده برای خودش کیف کرد🤭ولی نسبت به بچه ها هنوز راحت گول میخوره فکز کنم تو پارک ی بچه باهاش بازی کنه اخلاقش بهش بچسبه و از طرف خوشش بیاد. بگه بریم اونطرف میره فکر کنم حالا این موردم بهش گفتم که از محدوده پارک نباید به هیچ عنوان دور شی.
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما شوهرم خیلی وقته که نسبت بهم سرد شده همیشه من پیش قدم میشم واسه رابطه اونم یا قبول نمی کنه یا وقتی هم قبول میکنه از روی اکراه با من رابطه برقرار میکنه مثل قبلها نیست یه بار ازش پرسیدم گفت تو سینه ات باطری داری و سینه ات کوچیکه اینم بگم که دو ماهه عمل کردم سینه ام هم از اول کوچیک بود جق هم نمی زنه چون حموم نمیره و همون طوری نماز میخونه و گردن هم نمی گیره که پای یه زن دیگه در میونه شما جای من بودید شک نمی کردید؟ شده تا دو هفته رابطه نداشتیم حالا می دونید چیش جالبه به مامانم می گفت دو ماهه رابطه نداریم منم گفتم چند بار اومدم سمتت منو پس زدی
مشاهده ۹ پاسخ
مامان رادین ❤️💙دریا مامان رادین ❤️💙دریا ۵ سالگی
بمونه به یادگار از روزی که رفتیم سایز گیری لباس مهد گل پسرم 🥰🥰🥰🥰🥰
امروز یکی از قشنگترین روزای زندگیمه وقتی لباسو تنش کردیم قند تو دلم آب شد بوسش کردم و تبریک گفتم به زندگیم 🥲❤️
تصمیم گرفتیم دریا خانمو نزاریم مهد اون تایمی که رادین میره خونه بمونه پیشم و دورش بگردم💙
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان ماهان کوچولو مامان ماهان کوچولو ۴ سالگی
من تنبلی تخمدان دارم تو اقدام به بارداری هستم دکتر این ماه بهم اینوفولیک و دوفامد داده بود که تموم شد و پریودشدم میخوام این ماه خودم دوباره این داروهارو بخرم داروی دیگه ای که ازش نتیجه گرفته باشین برای تنبلی و بارداری بهم میگین که بخرم لطفا
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سلین و سامیار مامان سلین و سامیار ۵ سالگی
غروبیه با سلین رفتیم کتابخونه، خودش تو تلویزیون دیده بود همش میگف کتابخونه ،رفتیم امروز ثبت نامم کردیم ولی چون کنکوریا بیشتر میرن اصن نمتونی ی کوچولو صدات بره بالا ،همش میگفتم هیس ،همکاری ام می‌کرد 😁 کتاب داستان سیندرلا و شنل قرمزی گرفتم براش اجازه اینکه بخام براش بخونمم نمیده خوش میگ ؛روزی روزگاری بعد عکسای کتاب و توضیح میده و میگ تموم شد رفت😅
مشاهده ۷ پاسخ
مامان نازنین‌‌زهرا💗 مامان نازنین‌‌زهرا💗 ۵ سالگی
ی چیزی تعریف کنم از جمعه شب
حضرت صبرررر

با بچه ها اول رفتیم خونه مامانبزرگشون که خونه نیستن باغچه آب بدیم و بچه ها کلی آب بازی و گل بازی کردن و بعد مغازه لوازم قنادی و امامزاده
و اصل داستان
رسیدیم دم فروشگاه که روبروش پارک بود رفتیم یکم خرید کردیم بچه ها تشنه بودن آب خریدیم بدون دردسر دخترم ۵ سالم آب خورده پسر ۲ سالم آب خورده من خوردم بالاخره که رفتیم پارک و از آب سردکن باز پرش کردیم و این آب رو نیمکت بوده و بچه رفتن بازی
دخترم ی دوست پیدا کرده و گفتم دیگه بریم خونه یکم غر زده و باز تاب بازی و فلان و رفتیم بریم سمت ماشین
دم پارک بطریو از دست داداشش کشیده اونم گریه گفتم میریم تو ماشین بهت میده
رفتیم تو ماشین دخترم گفته مال خودمه خودم خریدم
پسرم گریه
باباش دید دخترمون اون بطریو گرفته دستش نمیده رفت ی اب معدنی دیگه خرید داد دست پسرم
حالااون اومده بطری قبلیه رو داده به زور جدیده رو میخواد بگیره
این گریه اون گریه
جیغ داد
تا خود خونه
اخر از سوپری دم خونه باز ی بطری جدید خریدیم🤕



نمیدونم چرا دقت کردم میبینم هرروزی که ما وقت بیشتری گذاشتیم تفریح بیشتری کردیم یا مثلا فروشگاهی جایی بیشتر تحویلش گرفتیم براش خرید کردیم این دختر بیشتر اعصابمونو خورد کرد
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان امیرعباس‌ویاسین مامان امیرعباس‌ویاسین ۵ سالگی
خواهرا من پسر بزرگم متولد 99/6/8 شهریورماهی هستش امسال باید بره پیش دو ولی حس میکنم خیلی زوده خیلی کوچیکن 🥹 الان خودم ثبت نامش کردم برای پیش دبستانی موندم چکار کنم 🥹 امسال بفرستمش پیش یک سال دیگه پیش دو ولی از هم دوره هاش عقب میمونه
مشاهده ۲۵ پاسخ
مامان سلاله جان مامان سلاله جان هفته بیست‌وهشتم بارداری
سلام خانما کسی میتونه این رو برام ترجمه کنه یا باهوش مصنوعی بگ چی نوشته خودم بلد نیستم آخه مسئول آزمایشگاه گفت خوبه باز ببین نظر دکترت چیه ولی رفتم پیش دکتر گفت مول بوده
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رادین ❤️💙دریا مامان رادین ❤️💙دریا ۵ سالگی
تو چند روز گذشته دریا تو طول روز حداقل ۵ بار شلوارش رو مقدار خیلی کم خیس کرده یه قسمت از فرش هم لک شده به اضافه چند تا پتو که همه رو شستم و مرتب کردم . فردا براش نوبت متخصص گرفتم حدسم اینه که عفونت ادراری گرفته
ولی این چند روز خداروشکر موفق شدم و یکبار هم دعواش نکردم . من و همسرم فکر کردیم داره بازیگوشی میکنه حواسش به بازیه نمیره زودتر سرویس بهداشتی خودشم همینو میگفت ولی امروز متوجه شدم که کنترل نداره. دخترای شما تا حالا اینطور شدن ؟
مشاهده ۶ پاسخ
مامان رادین ❤️💙دریا مامان رادین ❤️💙دریا ۵ سالگی
پسر مهربونم چند روز دیگه میره مهد کودک
چند روز پیش رفتیم لوازم التحریر و لباسش رو تحویل گرفتیم انگار تو دلم داره قند آب میشه انقدر ذوق دارم وقتی لباس فرمشو پوشید ناخودآگاه من و همسرم اشک تو چشامون جمع شد گفتیم چقدر زود گذشت . خیلی با خودم درگیرم این چند روز همش از خودم میپرسم اونقدری که باید مادر خوبی بودم برای رادین روزایی که بی حوصله بودم کم براش وقت گذاشتم به این فکر میکنم قدر رادینو اونقدری که باید دونستم ؟ با خودم عهد بستم بیشتر براش وقت بزارم بداخلاقیام کمتر بشه بیشتر باهاش بازی کنم و کمتر فکر و خیال کنم .
خدایا شکرت به خاطر وجود گل پسرم 🥰🥰🥰🥰
عکس بچه هاتون با لباس مهد رو بزارین ببینیم مامانای عزیز
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان سانای مامان سانای ۵ سالگی
خیلی از خودم بدم میاد که نمیتونم قوی باشم نمیتونم مامان حساسی نباشم چرا هر لحظه فکرو خیالم اینه که بچم تو پیش نمونه روحیه اش خراب میشه اظطراب جدایی داره مقصر منم که مادرقوی نبودم اگه قوی بودم عادت میدادم بدون من همه جا بمونه
مشاهده ۷ پاسخ
مامان مهبد و نیلماه مامان مهبد و نیلماه ۵ سالگی
مامانا سلام گوش دخترم سوراخ کردم دکتر هیچ دارویی هم نداد براش گفت هیچی نمیخواد فقط روزی ۳ بار الکل بزن
امشب یکبار براش الکل زدم انگار وقتی میزنم میسوزه چون گریه میکنه
کسی تجربه داره چی بزنم براش، زود خوب شه؟
یه موضوع دیگه هم اینکه بدون بی حسی سوراخ کرد براش خیلی عذاب وجدان دارم حس میکنم بچم خیلی اذیت شده هرچقدر گفتم بی حس کنین دکترش گفت نمیخواد درد نداره ولی بعد سوراخ کردن خیلی گریه کرد بچم جیغ می‌کشید
مشاهده ۷ پاسخ
مامان مانلی مامان مانلی ۵ سالگی
سلام مامانا میشه لطفا راهنماییم کنید
من خواهر بزرگم مریض هست عمل مغز انجام داده و‌ ناتوانی داره یه پسر ۷ ساله هم داره بخاطر همین کلا با پدر و مادرم زندگی میکنن هر دوشون ، منم خودم یه شهر دیگه زندگی میکنم اومدم خونه بابام اینا که کارهای دندون درست کردن دخترم و چکاب هتی سالیانه چشمش و ... رو انجام بدم بخطر همین یکم موندنم طولانی شد این پسر خواهرم خیلی دروغ میگه و بی تربیت هست و روی دخترم هم تاثیر گذاشته حالا جدای از اون امشب یه چیزی فهمیدم که خیلی اعصابم بهم ریخت ، دخترم شلوارشو کشیده پایین و پسر خالش خصوصیش رو‌دیده و حتی دخترم بهم گفت آرو دست گذاشت روش خیلی عصبیم با اینکه آنقدر مواظبشون بودم وقت بازی کردن و... و لحظه ای هم تنهامون نزاشتم با هم توی یه لحظه آخر این اتفاق افتاده حالا مثل خر به گل موندم که چرا اینجوری شد و اینکه حالا باید چیکار کنم و چه واکنشی داشته باشم، و اینکه چون این بچه خواهرمو مامان و بابام بزرگ کردن و خرج و مخارجش و همه کارهاش رو اینا میکنن روش حساسن ،ولی خیلی بد بار اومده اصلا موندم بخدا روح و روانم بهم ریخته بخدا بخاطر اینکه این با بابام اینا زندگی میکنه من بخطر دخترم حدود ۱۰ ماه اصلا پا خونه بابام اینا نزاشتم بد جونوریه کثافت حالا چیکار کنم 😥
مشاهده ۳ پاسخ