مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۱ سالگی
دلشو نداری نخون

گاهی دلم ک خیلی میگیره میام اینجا مینویسم
رفتم خونه مامانم ک دلم واشه ،یه جوری داغون برگشتم ک ۴۰دقیقه راه برگشت فقط اشک ریختم
یه خانم نزدیک خونه مامانم اینا هست ک وقتی خیلی جوون بود شوهرش فوت شد ۴تا بچه قدو نیم قد داشت ب چنگ و دندون گرفت بزرگشون کرد دختراشو شوهر داد
دختر بزرگشو یه هفته پیش از دست داد سپردش زیر خروارها خاک
دخترش ۳ تا بچه داشت یه ۱۰ساله یه ۵ ساله یه ۱ ساله
علت مرگش ایست قلبی ،با شکم درد میره بیمارستان ازمایش و سونو همه اوکی یکم بعدش میره کما چند ساعت بعدش فوت میشه

نگم از دل مادره واستون ....عکس دخترش تو بغلش بود میگفت روله نگران بچه هات نباش خودم بزرگشون میکنم واست همونجوری ک شما ها رو یتیم بزرگ کردم

بمیرم واسه شوهرش همه ی صورتش زخم بود از بس چنگ زده ب سرو صورتش
بچه ی یه سالش تو بغلش بود بهش شیر خشک میداد ،ب مامانم میگفت خاله دوسال پیش مادرم کرونا گرفت مرد پارسال بابام مرد امسال زنم ....
ن خواهری دارم ن کسی ک برم تو بغلش زار بزنم برم بهش بگم یکم بچه هامو نگه دار مراقبشون باشه
خاله خدا چرا عزیزای منو میگیره خاله من هنوز ۳۰ سالمه توان این همه غمو ندارم خاله این داغ ها خارج از توان منه

بابای این پسره با بابای خدا بیامرزم رفیق بودن قبلا ک خونمون کرمانشاه بود خیلی رفت و امد خانوادگی داشتیم

خون ب دل شدم و برگشتم
کاش نمیرفتم دیگه تا هفته ها این حرفا و اون چهره های داغون جلو چشمم میمونه
مامان سورن و سارین مامان سورن و سارین ۳ سالگی