منو پسرم حموم بودیم بعد شوهرم سرکار بود یهو در حمومو باز کرد گفت سلامممم من تعجب کردم چون اخر شب میومد گفتم چرا یهو اومدی ترسیدم اونم گفت اومدم دوش بگیرم برم مواظب باش بچه سر نخوره… گفتم نه بابا من خودمو شیتم پی تو بیا تو حموم من برم بیرون لباسمو بپوشم بچه رو ازت بگیرم. همینکه درو بست بچم سر خورد با صورت خورد زمین لبش پاره شد فکش باد کرد… شوهرم یه کولی بازی دراورد که نگو میزد تو سرش داد میزد وای بچم چی شد صورتش خونیه بچه هم درد داشت هم از داد و بیداد باباش ترسید. یه پنج دقیقه گریه کرد بهش شیر دادم خوابید. حالا شوهرم میاد میگه من گفتم مواظبش باش… فقط میگه مواظب باش یه بار نشد ببرتش حموم خب بچه از دیدن تو ذوق کرد با اینکه من دستاشو گرفته بودم سر خورد مگه تقصیر من بود. حالام قهر کرد رفت… من خودمو صورت خونی بچمو دید حالم بد شد ولی اون انقدر وحشی بازی دراورد فرصت نداد منم احساساتمو بیان کنم . همیشه همینه من باید قوی بشم چون اقا نمیتونه خودشو کنترل کنه. میریم واکسن بزنیم یا دکتر ببریمش من باید بچه رو نگه دارم چ‌ون میگه من نمیتونم حالم بد میشه. حالم از این وضع بهم میخوره

عزیزم سعی کن بچه رو با پدرش بفرستی حمام مثلا شوهرت رفت به پسرتم بگو برو آب بازی کن تا شوهرت متوجه بشه کنترل کردن بچه تو حمام چقدر سخته. بعد بهش بگو اگه تو اینجوری داد و بیداد نمی‌کردی بچه هم انقدر گریه نمی‌کرد و زودتر آروم میشد‌. الان حال بچه چطوره؟ به کارها و حرفهای شوهرتم توجه نکن

واقعا سخته چون این مادرع طاقت دیدن اذیت شدن بچشونداره پدربایدقوی باشه من هراتفاقی بیفته خودم زودازپادرمیام ولی شوهرم حواسش هست براهمچی اون میره من نمیتونم اگه بچه زمین بخوره دل اینکه برم بلندش کنم ندارم شوهرم اینکارارومیکنه

عزیزم خودت از اول ادای آدم قویا رو در اوردی شوهرتو پررو کردی
متاسفانه منم این اشتباه رو کردم ☹️

همشون همینن شوهر منم انقدر مزخرفه هرچی به بچه میدم ایراد میگیره برنج نده نون نده چاق میشه فقط گوشت بخوزه یجور دیوونس اینم گفتم برو پی کارت بابا هیچوقت ادمو درک نمیکنن و فقط ایراد میگیرن

شوهرت چقدر منه😑
منم خیلی رو بچه حساسم وقتی به چیزی تذکر بدم اتفاق بیفته قاتی میکنم

ای بابابچه چطوره الان؟حالش خوبه؟

والا مرد باید قوی باشه مرد باید زنو آروم کنه

الان نفهمیدم مگه شما بیرون نیومده بودی که اون بره تو بچه رو بشوره؟