حق داری عزیزم کسی ک ت بارداری سراغت نگرفت الانم زنگت زدن بچه بیار ببینیم نبر. بگو خودم بدم بچم خوبه
بهت حق میدم .حس خیییییلی بدیه
،پیشنهادم فقط دوری و دوستی .
من زنداداشام تو بارداری هییییچ سراغم نگرفتن تو اون حال بدم تو خونه تنها فقط اشک میریختم، با حرف حرف و حسادت کاری کردن یه دونه خواهرم ازم دور شد.
مجبور میشدم با اون حالم برم خونه مامانم یا مادر شوهرم بلکه روحیم یکم تغییر کنه.
مادرم تو ۷ ماهگی بارداریم فوت کرد😔 بد افسرده شدم.
از سر عذاب وجدان و اینکه مامانم مرتب تو خواب بقیه میومد میگفتن مامانم گفته هوای دخترم داشته باشین، زنداداش بزرگم و خواهرم باهام خوب شدن ولی اون دوتا زنداداشام بیخیال...
دوماه بعد از زایمانم خونه این دوتا موندم ، حق حلال بهم همجوره رسیدن.
اما اون دوتا زنداداشام هیییچ.
فقط یکیش گفت بیا پیشمون بجای اینکه خودش بیاد. اونم برا خودنمایی و حسادت به زنداداش بزرگه و آبجیم. که فقط ۳ بار اومد دیدن الان بعد از ۴۰ روز اومدم خونم دریغ از یه تماس که بیا یا بیام.خونه اش هم نزدیکه . دلم باهاش صاف نشده چون عامل فتنه بود تو اون زمان خیلی دلم شکوندن و بابتش افسرده شدم .
نبایدم صاف بشه عزیزم
بعدشم اونا باید بیان دیدن بچه نه شما بری
کلا از خانواده شوهر نباید توقع داشت
من اینو دیگه بعد از به دنیا اومدن بچه ی اولم فهمیدم
منم همینطور نمیرم اونجا بچم دنیا اومد ی چش روشنی بش ندادن هر دقه میزدن تو سرم ک بلد نیستی ما بلدیم فقط با من دعوا داشتن ۱۰ روز خونم بودن ب جنون رسوندن منو مامان بیچارم از دسشون فرار کرد الانم ک هر دقه میگن دعوت کن مهمونی بده منم نمیدم اصلا پامو خونشون نمیذارم خودشون میان میبیننشون من نمیرم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.