با سردرد عجیبی چشمهاموباز میکنم نتیجه ی بی خوابی شب گذشته ست
زیر لب میگم خدا لعنتت کنه مهشید استرست رو به بچه هم منتقل کردی
تو هم دیشب اصلا درست نخوابیدی
انگار یه نیروی عجیبی بینمونه
بااینکه تلاش کردم اوضاع آروم باشه اما متوجه اضطرابم شده بودی و همین باعث شد توهم بدخواب بشی
می‌بوسمت و بغلت میکنم
میایم داخل آشپزخونه که صبحانه ت روآماده کنم
فرنی با خرما و چهار مغز
صبحانه رو که خوردی با بابا حمید تماس میگیرم و میگم ما آماده ایم
با تب سنج درجه بدنت رو ثبت میکنم و بسم الله گویان از خونه خارج میشیم
مرکز بهداشت و واکسن ۱۸ماهگی در انتظارمونه
رشد قد و وزنت طبق نموداره اما با معیارهای مادرانه من فاصله داره
در مورد بدغذاییت سوال هامو میپرسم و به جواب جدیدی نمی‌رسم
مثل همه ی واکسن های گذشته وقتی اشکت در میاد مستأصل میشم و از خودم متنفر که نمیتونم در مقابل این سوزن لعنتی ازت دفاع کنم محکم بغلت میکنم و زیرگوشت میگم من کنارتم مامان
بهم نگاه می‌کنی و میگی دد
اشکاتو پاک میکنم و میگم چشم
با بابا حمید میریم دد
خیابون گردی و گوش کردن به موزیک محبوبت
من و بابا هم با موزیک هم خونی میکنیم و تو سر ذوق میای
بارون بی وقفه می‌باره
و من فکر میکنم کاش تو تقدیرت اگه دردی هست قد همین سوزن واکسن باشه جان دلم

تصویر
۱۷ پاسخ

درخواست بده من پرم

واییییییییییی چ تیپ خفنی داره این جوجهه

درخواست بده عزیزم من پرم

چقد قشنگ بود شما نویسنده ای گلم؟

چ قشنگ ماشاللع پسر گلم 😘

ان شاالله که براش سبک باشه و ماشاالله به پسر خوشتیپتون🤩

عزیزم خدا حفظش کنه، یه لحظه فکر کردم دختره🤭

وبازهم دل نوشته های مهشیدجان
وخیال پردازی های من
لیام خوشتیپ نام آور باشی برای خانوادت وبرای وطن عزیزم

ای جانم چقدر زیبا❤️

اووووه چ پسررریییی😍
خدا حفظش کنه

خوش به حالتون دلم برا هوای بارونه تنگه

وای چه کته قشنگی چه پسره قشنگی کتش چقد خریدی پالتو🤣

انشالله سبک باشه واسش.
واسه ما که سبک ترررین واکسن بود حتی تبم نکرد،بردمش خانه بازی یک ساعت بازی کرد قشنگ پخش شد تو پاش اصلا اذیت نشد

چه قشنگی شما بچه❤️

عالی انشالله راحت بگذره بهش گلم خیلی خوشتیپ شده ماشالله هیجده ماهگی گل پسر مبارک کیک یادت نره

چقدر قشنگ ❤️
چشمام قلبی قلبی شد و حس کردم داری از زندگی من میگی

وای من مردم واسه اون تیپش
مبارکش باشه امیدوارم براش سبک باشه

سوال های مرتبط

مامان لیام جان مامان لیام جان ۱ سالگی
مامان ساره مامان ساره ۱ سالگی
مامانا بلاخره با یه هفته تاخیر ما هم واکسن18ماهگی امروز زدیم.
تو مرکز بهداشت از بس گریه کرد تمام صداش کیپ شد منتها تو ماشین دیگه با مامانم یکم بازی کرد تا رسیدیم خونه خوابش میومد خیلی چون قبل بردن به بهداشت ساعت7/30بیدارش کردم بعد تا8بهش شربت پاراکید دادم بجای قطره اونم5سی سی بخاطر همون بیدار شدن و تاثیر دارو خسته بود دیگه یه نیم ساعت بزور با اسب اینا سرگرمش کردم که یکم راه بره بعد اون خودش رفت سمت نانوش که لالا کنم اما چون خیلی بد واکسن بود تا الان که تجربه داشتیم دیگه وسایلاش برداشتیم از صبح مستقیم اومدیم خونه مامانم اینا با اینکه دوتا خیابون فاصله داریم اما مامانم گفت بیا اینجا من حواسم به بچه باشه خونه نمون دیگه چون سریای قبل هم کلا تایم واکسن خودش کنارم بود با همه این توضیحا لطفا دعا کنید که سبک ترین حالت براش بگذره چون تازه وزنش رسیده10کیلو ولی ماشاالله قدش84بهم گفت اما من همیشه یکی دوستانت خطا در نظر میگیرم که شاید کوتاه تر باشه قد بچه اونا تند تند اندازه میگیرن
مامان آلاله مامان آلاله ۱ سالگی