غریبه ای اما واقعا از ته دلم حداروشکر میکنم زنده موندی
خیلی قوی و شجاعی خیلی شیر زنی
زن تر از تو و مادری بهتر از تو نیست به ولله که به شوق دیدن بچت اینجوری جنگیدی
عین ابر بهار برات گریه کروم ببین خانوادت چی کشیدن
چی به حال دل خودت اومدی ینی باید ایستاده برات دست زد و تا عمر داری تشویقت کرد در برابر اینهمه درد سر خم نکردی و جنگیدی
واقعا خدا حفظت کنه تو یه جور دیگه مادر شدی بهشت یه جور دیگه زیر پاته خدا تورو برای کسری و خانوادت و اونارو برا تو حفظ کنه
واقعا نمیدونم چقدر میتونه یه پزشک نابلد و بی فکر باشه خیر سرش متخصص هم هست
چقدر هم اسم در کرده تو ورامین
مرسی که اسمشو هم گفتی که حواسمون باشه
حالت رو درک میکنم من بچم یه مشکلی پیدا کرد بردنش دکتر و...نصف روز پیشم نبود و من تمام اون مدت فقط گریه میکردم هرچی هم میگفتن اصلا قابل فهم نبود برام فقط بچم رو میخواستم
😭😭😭😭😭😭😭😭
وقتی سرگذشتت رو خوندم رفتم به ۴ سال قبل
دقیقا اتاق عمل ها یک روز در میون دیپریت ها یک روز از کمر بی حس یک رو بی هوشی کامل
😭😭😭😭😭😭
ماجرای برادر بی چاره من برام زنده شد دکتر بی وجدانی که با ندونم کاریش پای شکسته برادرم رو بلافاصله عمل کرد بدون اینکه عفونت رو درمان کنه و ساق پاش کلا نکروز شد 😭😭😭 حدود ۵۰ بار رفت اتاق عمل و برگشت
خدا رو شکر که الان رو به راه شدی خدا بهت سلامتی و طول عمر با عزت عنایت کنه انشاالله
اگر مایل بودی ماجرای برادرم رو برات میگم اما اون بعد از ۴ سال هنوز نتونست روی پاش بایسته 😭
عزیزممم
چقدر خدا رحم کرده و به خیر گذشته الحمدلله
تو یه مامان خیلی قوی هستی
کسری و همسرت خیلی باید به وجودت افتخار کنند 🥲❤️
چقد برات اشک ریختم😭😭
خیلی گریه کردم ...خدا بهت سلامتی بده ...خدا هیچ بچه ای را بی مادر نکنه ...واقعا بی مادری سخته ...انشالله سلامت باشی سایت بالاسر بچت باشه
درخواست دوستی دادم قبول کن
خداروشکر خداروشکر حالت خوب شد
و کنار خانواده ات بودی و هستی
خدا حفظتون کنه
حتما برا خودت و شوهرت و پسرت حرز امام جواد بخرین خیلیی خوبه از بلاها دور میگنه
جتما از اون دکتر نامرد شکایت کن جتما به مادرایی باردار به همه اسمشو بگو
خدا را شکر حالت خوب شد برگشتی خونه
نه عزیزم حرفت احمقانه نبود منم چنین حسی داشتم منی که دو هفته بود بچه را ندیده بودم شما که دو ماه و نیم کسری را ندیدی
شما هم مثل من از ماه های اول کسری لذت نبرید منم نمی تونستم شیر بدم بخاطر آنتی بیوتیک های قوی که میخوردم البته پسرم ۲۵روز شیر خشک خورد بعد ترخیصم یه ۵ روز مجدد دکتر گفت بهش شیر خودتو نده هر چند همه میگفتن شیرتو نمیگیره خلاصه موفق شدم الان روزی یه مرتبه یا هر ۳ روز یا ۵ روز یه یا دو مرتبه شیر خشک بهش میدم
کسری صد در صد شما را میشناخت و در کنارتون آرامش بیشتری داشت
من پسر بزرگم داره روانشناسی میخونه البته ترم آخرشه پسرم اینا را بهم میگفت و من آروم میشدم منم مثل شما نمی تونستم پسرم را بغل کنم فقط با حسرت نگاهش میکردم
یه مادر نصفه نیمه می ارزه به تمام دنیا
چرا حالت از خودت بهم میخورد چیزی که برات اتفاق افتاد شما که مقصر نبودید
کسری با وجود چنین مادری افتخار میکنه
هم کسری هم همسرتون
خودتو سرزنش نکن مهم اینه که الان کنارشی
دیگه مادرم اومد خونه من حالم بهتر بود اونجا داشتم کم کم قبول میکردم برگشتم به زندگیم شوهرم بچه امخونه خودم با اینکه همه زحمتم گردن خواهرام و مادرم بود ولی بازم خونه خودم بودم و این خوب بود ، کارشناس میومد ومیرفت میگفت بهتر سدی هی داره بهتر و بهتر ترمیم میشه دیگه فقط مونده بود در زخم جوش بخوره و جمع بشه هزینه ها خیلی زباد بود دیگه خودمم یه کم سر پا تر بودم سوند رو میذاشتم تو ساک دستی با همسرم میرفتم کلینک برای پانسمان و برمیگشتیم هزینه اش کمتر میشد حال خودمم بهتر میشد از اینکه مثل آدم عادی !!! تقریبا میام و میرم
ادامه تاپیک :مصیبت جدیدم این بود من یه مادر نصفه نیمه بودم دیگه اون موقع عقلم کار نمیکرد که من قرار بود کلا نباشم و بچه ام رو ببینم فقط اینو میدیدم که حتی نمیتونم پوشکش کنم من از پس خودمم برنمیومدم چه برسه بچه داری افسرده بودم شدید دایم کریه مبکردم میدیدم بقیه میترسن وقتی کسری رو بغل میکنم چون ممکن بود بیفته و من نمیتونستم خم بشم یا آرومش کنم حالم بهم میخورد از خودم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.