هدی هدی قصد بارداری
سرما خوردگی تو این تایم واقعا خر استتتتت
مامان مهرسام مامان مهرسام ۷ ماهگی
اين چه طرز خوابيدنه اخه بچه😅
جديدا ياد گرفته فقط رو پهلو ميخوابه،نيني شما چ مدلي ميخوابه؟
مامان نینی مامان نینی ۹ ماهگی
شوهر تمکین نکنه تاچندروز دادگاه قبوله
مامان توت فرنگی🍓 مامان توت فرنگی🍓 ۲ سالگی
چه دسر هایی با دسر دنت میشه درست کرد؟
مامان اقا محمدحسین مامان اقا محمدحسین ۳ ماهگی
تنظیم خواب کودک:
مامان آیهان مامان آیهان ۴ ماهگی
سلام من مامان آیهان هستم لطفا کمک کنید چند روزه که روزی 6ی7بار دفع داره همراه زور زدن قبلاً روزی یکبار نمیدونم چیکار کنم
مامان اروین 🥹♥️ مامان اروین 🥹♥️ ۱۷ ماهگی
اینکه میگم گروه خونی آروین بهمون نمیخوره و تست دی ان ای دادیم
چون من O+ شوهرم AB+ و پسرم O+
دکتر گفته امکان نداره
البته هر دکتری یه حرفی میزنه و ماهم تست دی ان ای گرفتیم ۱۴ تومن
هفته بعدی جوابش میاد
ولی خب آروین شبیه خودمه🥹
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 🥰❤️شایان❤️🥰 مامان 🥰❤️شایان❤️🥰 ۲ سالگی
خانما کسی میدونه اینا چین در اومدن رو بدن پسرم یه ماه بود یدونه بود زخم شده بود الان چند روزه کل بدنش هست همشونو هم میخاره زخم میکنه من امروز متوجه شدم البته خودش اومد کفت بهم کفت مامان ببین بابا نیشگون گرفته اولش فکر کردم واقعا باباش‌اینکارو کرده بعد ک ب همه جای بدنش نگاه کردم دیدم هر جاش یه چندتا هست چون باباش عاشق نیشگون گرفتنه قبل ما کل بچه های محله از دستش فراری بودن بعد اومدن من یعنی همه ازم تشکر کردن گفتن بخدا یچه هامون هرروز یجاشون کبود میشد از دست شوهرت کلا منو نیشگون میگرفت بعد بچه دار شدن هم از من دست کشید بچشو نیشگون میگیره البته اروم میگیره چون دعوا کردم چندبار ک پوست بچرو خراب نکن
مامان اهورا مامان اهورا هفته ششم بارداری
دوس دارم سر شوهرمو بگیرم انقد بکوبم به دیوار مغزش بریزه بیرون🫤
مامان بچه رئیس مامان بچه رئیس ۱ سالگی
ازپریشب ک تصمیم گرفتم آرادوازشیربگیرم ازساعت ۶ عصر تا ۱۰ صبح فرداشیرندادم بهش خیلی اذیت شدیم خیلی گریه کردو آزوم‌نمیشد التماس میکرد ..تابالاخره ساعت ۱۰ صبح بهش شیردادم ..اونروزم از ساعت ۱ظهر بهش شیرندادم تا ساعت ۵ ..یکم شیرخوردبردمش ارایشگاه و بعداومدیم بازچسبیدبهم‌ شیرخوردوخوابید دیشبو کلا بهش شیردادم قراربودفقط قبل خواب بدم ک بخوابم اماانقدرک‌خسته بودم نفهمیدم کی خوابم برده ..و‌تمام طول شب تاامروز ظهرشیرخورده😅 واززظهرتاالان چندباراومدسمتم یبارش ک لب زد دید تلخع دیگه نیومد و خیلی ریزبهونه میگرفت رفتیم بادوستامون بیزون یکساعت پیش اومدیم‌خونه بهش غذادادم زیادمیلش نبرد اشاره میکردک بهم شیربده درتزکشید بغلش کردم واسش قصه گفتم دیدم‌خوابید تاالان ۱ثنزدیک‌۱۴ساعته شیرنخورده خداکنه راحت کناربیاد دلم کبابه واسش بیشتراز آراد خودم لذت میبرم ازشیردادن انگارمنم توترکم حال روحیم خوب نیست ..احتمالا برای شیربیدارمیشه خداکمکمون کنه فقط