ب مامانم میگم خونه کرایه کنم اخه از شهر مامانم ۳ ساعت فاصلست..
منم دیسک کمرم شد سیاتیک پام خیلی دردمیکنه ..نمیتونم دوتا بچه رو مدیریت کنم حالا دوتا بچه مدیریت کردن بماند من با این کمرم چجوری نوزاد بزرگ کنم خدایا .الان یکشنبه وقت دکتر دارم ساعت ۱ شب نوبت دکترمه .خوب تو شهرغریب نوزادمو کجا بزارم اخه اون وقت شب ..شنبه میخام بچمو ببرم ختنه کنم مامانم نباشه چجوری دست تنها اینو بزرگ کنم مامانم نباشه نمیتونم اینم انگار دلش نیست ما بیایم خونش

اما من مامان و بابام میگه بیا می‌دونن شوهرم اذیتم می‌کنه

چرا چرت وپرت میگی خدایی ساعت 1 شب کدوم دکتری میشینه اخه😑😑احساس میکنم مردی همش میای چ. س ناله میکنی

من با مامانم بیست دیقه با ماشین فاصله داریم از وقتی زایمان کردم پسرم بس که بیقرار و از این بچه هاس که گریه میکنه شب ها میرم خونشون روز میام خونه خودم زیاد استقبال نمیکنه از رفتنم ولی من انداختم به پرروییم میرم چون میدونم اون یکی خواهرم بخواد بچه بیاره از هیچی براش دریغ نمیکنه من خودم اصلا تواناییشو ندارم دوتا بچه رو مدیریت کنم خیلی ضعیفم نمیدونم چرا خدا به ماها رحمش نمیاد لاقل بچه هامون اروم تر باشن