تجربه ی من. مامانای باردار مواظب خودتون باشین که یه وقت زمین نخورین .من تو ۳۷ هفته داخل حموم زمین خوردم . همون روز رفتم برای چکاب همه چی خوب بود و متاسفانه تو ۳۹ هفته با درد شدید به بیمارستان رفتم .۱۲ ساعت درد زایمان تحمل کردم و در اخر مجبور شدم سزارین کنم. و تنها دلیلش این بود که به خاطر ضربه ای به خوردم تخمک سمت چپم امد جلو و رحمم رفت پشت و نتونستم زایمان کنم.

۱ پاسخ

ای وای چه بد..

مقالات مرتبط

حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
ضربه به سر نوزاد
ضربه به سر نوزاد چه عواقبی در پی دارد؟
خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۴ ماهگی
تجربه زایمان
طبق نظر دکتر ۳۸ هفته و ۱ روز قرار بود زایمان کنم صبح بیدار شدم حموم کردم وسایلمو چیدم تو ماشین یه ناهار مقوی خوردم و از ساعت ۴ ظهر هیچی نخوردم چون قرار بود شب عمل بشم ساعت ۹ شب رفتم مطب دکترم براش ۲۰ تومن پول واریز کردم برای دکتر بیهوشی هم ۱/۵۰۰ واریز کردم نامه رو گرفتم رفتم بیمارستان چون زایمان اولم بود تو نامه نوشتن قبلا تو ۲۵ هفته بارداری یه زایمان ناموفق داشتم به همین دلیل الانم باید سزارین بشم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان جوجو ممد🐣💖 مامان جوجو ممد🐣💖 روزهای ابتدایی تولد
منم بالاخره زایمان کردم طبیعی ۳۸ هفته و ۶ روز یهو درد اومد سراغم شب تا صبح تحمل کردم صبح رفتم بیمارستان 🥺😍خیلی سخت بود ولی میارزید به دیدن دخترم
ساعت ۱۰ صبح با ۳ سانت بستری شدم ساعت ۱۰:۳۰ شب زایمان کردم با ورن ۲۹۰۰ به دنیا اومد
ان شاءالله قسمت همه چشم انتظازا بشه و همه باردارا بارشون رو به سلامت زمین بزارن
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان سید یحیی مامان سید یحیی روزهای ابتدایی تولد
تجربه ی زایمان سزارین
بالاخره وقت کردم بیام بنویسم.
من از اولی که قصد کردم باردار بشم روی زایمان طبیعی حساب کرده بودم، اصلا هیچی راجع به سزارین نه تحقیق کردم نه آماده کردم خودمو، از اول دنبال دکتری گشتم که دستش برای طبیعی خوب باشه، خودمو براش آماده کردم، از ورزش گرفته تا خوراک و تغذیه و انواع ماساژ و کلاس و ....
تا هفته ی ۳۶ هم وضعم خوب بود ولی کار خدا، .قتی نخواد یه چیزی رو داشته باشی یا کاری انجام بشه ،زمین به آسمون بیاد نمیشه.منی که خطر قند بارداری از سرم گذشت ،گرفتار فشار خون شدم. تو ۳۵ هفته رفتم مطب و گفت فشارت بالاس، یه هفته هر روز برو فشارتو چک کن، اخر هفته بیا مطب دوباره. من هر روز با اون شکم میرفتم بهداشت منطقه، فشارمو می‌گرفتم و یادداشت میکردم، یه روز ۱۲ رو ۸ بود، یه روز ۱۴ رو ۹.
تغییر و نوسان داشت ولی خب ،نتیجه ای که دکترم گرفت این بود که من فشارم خطریه و ممکنه رگ مغزی پاره کنم و برم تو کما
مامان باران مامان باران روزهای ابتدایی تولد
هم هفته ایای من شماهم دارین به افسردگی دچار میشین؟ من سرماهم خوردم نتونستم زیاد جایی برم و هرجاهم رفتم دکتر و بیمارستان بود احساس میکنم چیزی خوشحالم نمیکنه دیگه ..همشم خوابم میاد.. تنها چیزی که خوشحالم میکنه به دنبا اومدن بچست و اینکه تموم شه این یکی دوهفته استرس زا.. اصلا قبلا اینطور نبودم سرماخوردگی و نفس تنگیم روحیمو خراب کرد.. توروخدا مواظب باشین مریض نشین تو این فصل به خصوص تو هفته های آخر که روحیتون داغون میشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سید یحیی مامان سید یحیی روزهای ابتدایی تولد
تجربه ی زایمان سزارین -۲

این وسطا یه شب هم بیمارستان بستری شدم به خاطر همین فشار. به محض اینکه وارد ۳۷ هفته شدم دوباره رفتم مطب ‌و خانوم دکتر بعد از چک فشارم و گرفتن ان اس تی ختم بارداری اعلام کرد و برام نوشت که همون شب برم بیمارستان برای سزارین اورژانسی
منم گرخیدم ولی ظاهرا نقشه ی خدا این بود که شب میلاد پیامبر بنده این آقا پسر گلمو به زور به دنیا بیارم.
جالب بود که زایمان راحتی داشتم، اسپاینال به هیچ عنوان درد نداشت برام. تنها مشکلم این بود که بعد از اینکه تزریق شد حالت تهوع شدید گرفتم و انگار منو سر و ته گذاشتن تو یه تنگ آهنی بزرگ و دارن با پتک میکوبن به بدنه ی تنگ! شانس اوردم ناشتا بودم وگرنه اتاق عملو صفا میدادم با محتویات معده ام🤣
خلاصه که تا بیام بفهمم چی شد صدای گریه ی بچمو شنیدم. ولی زود بردنش ان آی سی یو و بچه ی قشنگم ۸ روز اونجا بستری شد.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان معجزه مامان معجزه ۱ ماهگی
بماند به یادگار این صفحه از گهواره از به دنیا اومدن دخترم،به وقت ۱۲ بامداد شب شب یکشنبه ،که شد ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ روز دوشنبه،عصر رفتم معاینه کم کم دردامو توخونه تحمل کردم شام اش رشته داشتیم از ابش خوردم ،با شوهرم وپسرم خواهرم بچهاش که میرفتیم بیمارستان ،جلو پل اهنچی دردام زیاد شد گفتم یا خضرت معصومه میرم ولی میترسم از درد انشالله درد کم بکشم رفتم گفتن دهانه رحمت ۴ سانت بازه خوبه توخونه زایمان نکردی،چون دمترم بعد معاینه کفته بود مستقیم برم بیمارستان ولی من نرفتم اومد دوبار حموم رفتم اسکات زدم،رفتم رو تخت زایمان با برش داخل و۶ تابخیه رویی ی ساعته زایمان کردم،الهی شکر به این همه ترس واسترس،الهی شکر بخاطر وجود خواهرم ،الهی شکر به وجود حضرت معصومه ،و الهی شکر.......
۱۴۰۴/۵/۱۲ ؛۱۳
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان حسنا و مهدی🌸✨ مامان حسنا و مهدی🌸✨ ۱ ماهگی
علائم زایمان چیان خانوما؟ 🥲
امروز رفتم تو ۳۹ هفته
بجز درد چه علائمی داشته باشیم یعنی به زایمان نزدیک شدیم؟
من می‌خوام زایمان کنم دیگه🙁😂
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان معجزه مامان معجزه ۱ ماهگی
خانما من ۳۹ هفته ۳ روز شدم ولی درد زایمان ندارم ،،کسی بوده تا ۴۱ هفته زایمان نکنه؟میترسم برم بدون درد اذیت بشم،بنظرتون چیکار کنم،همه راهارو رفتم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان جوجو 😶‍🌫️ مامان جوجو 😶‍🌫️ ۵ ماهگی
تجربه زایمان من پارت اول
من بارداری راحتی داشتم و خدا رو شکر همه چیز در سلامتی گذشت.هفته ۳۹ رفتم معاینه داخلی تحریکی، دکتر گفت آماده نیستی برو هفته دیگه بیا. من کل بارداری برای زایمان طبیعی خودم و آماده کرده بودم و پسرم بچه اول من هست. من ایران نیستم، و اینجا تا ۴۰ هفته ات پر نشه هم اجازه سزارین نمیدن ظاهرا.
خلاصه من رفتم هفته بعد برگشتم، گفت هنوز آماده نیستی، برات نوبت بزاریم بیمارستان که القای زایمان کنیم یا سزارین بشو . من آدم بیمارستان و جراحی نیستم و خیلی از سزارین میترسیدم، گفتم یه سونو آخر منو بفرست ببینم وزن بچه ام چقدره چون ۳۷ هفته ۳۸۰۰ بود، تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم.
همون روز رفتم سونو و بله شازده وزنش بالای ۴ کیلو بود، همونجا خانم سونوگرافی گفت شک نکن برو سزارین. دیگه خودم و شوهرم و مهمتر دکترم به این نتیجه رسیدیم که زایمان پرریسکیه و دکتر گفت بهترین گزینه سزارین هست چون درد و میکشی و شانس طبیعی پایینه در نهایت ۹۰ درصد سزارین اجباری میشی و برای خودت و نی نی هم چالش و ریسکش بالاس.
برای ۴۰ هفته و ۱ روز که بشه ۲۱ فروردین نوبت سزارین من شد ساعت یک ربع به ۱۰ صبح به وقت اینجا.
#زایمان #سزارین
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پنبه مامان پنبه روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان قسمت آخر
لطفا تجربه منو به همه تعمیم ندین. من از اول ترجیحم زایمان طبیعی بود. اما نتونستم. اگر بتونید دردا رو تحمل کنید، بعدش راحتتر هستید. من همش میگفتم الان انقدر درد دارم، موقع خروج بچه چقدر دردو باید تحمل کنم؟! درد بعد عمل، درد سوند، درد راه رفتن بعد عمل، اونقدر زیاد نیست که غیر قابل تحمل باشه. فقط درده. سخته ها اما شکنجه نیست. من هنوزم درد دارم، سختمه، کمک میخوام. اما تمام این دردا به اندازه یدونه از اون دردای زایمان نبود. اون دردا واقعا شوخی نبود. امیدوارم همه مامانای باردار زایمان خوب و راحتی داشته باشن هر انتخابی که میکنن.
در پایان برای هم استانیای عزیزم که مجبور میشن برن بیمارستان الزهرا متاسفم. ان شاالله که هیچ وقت گذرتون به اونجا نخوره و مجبور نشین اونجا برین. من اگه اونجا میموندم هرگز نمیذاشتن برم سزارین و باید همونطور عذاب میکشیدم. اما بیمارستان میلاد لاهیجان و دکترم واقعا در حقم لطف کردن و به یه شکنجه پایان دادن. امیدوارم همتون بتونین بیمارستان خصوصی و خوب زایمان کنین. به نظرم بیمه تکمیلی بگیرین حتی شده فرش زیر پاتون رو بفروشین، حلقه ازدواجتون رو بفروشین، نمیدونم، برین یه جای خوب برای زایمان تا با احترام زایمان خوب و راحتی داشته باشین. سوالی هم داشتین جواب میدم.❤️
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان لیمو🍋‍🟩 مامان لیمو🍋‍🟩 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من پارت ۱
وارد ۳۶ هفته که شدم لکه بینی من شروع شد و ترشحات موکوسی رو دیدم رفتم آن اس تی دادم گفتن اوکی همه چیز منم نذاشتم معاینه کنن تا دردام شروع نشه رفتم خونه بعد دو روز که وارد ۳۷ هفته شدم از شب دردام شروع شد ولی چون تجربه ای نداشتم گفتم حتما عادیه کل شبو درد کشیدم تا اینکه صبح ساعت ۵ دردای من منظم شد و دقیقا هر ۵ دقیقه یک بار مرتب درد داشتم رفتم بیمارستان معاینه شدم گفتن ۶ سانتی و سریع بستریم کردن تا به حال تو کل عمرم دردی به این وحشتناکی ندیده بودم خییییلی غیر قابل تحمل بود اینم بگم که من قرار بود سزارین بشم و دقیقا همون روزی که دکترم میخواست نامه بده دردای من شروع شد
بقیش پارت ۲....
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۵ ماهگی
سلام به همه
من به علت فشار خون بالا و دفع پروتئن مجبور شدم تو ۲۹ هفته زایمان کنم بچم داخل دستگاه
خیلی نگرانم برام دعا کنین که ایشالا به سلامتی بغلش کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک
من تو بارداری هفته ۱۸ سرکلاژ شدم و استراحت نسبی بودم و هفتگی امپول میزدم و از هفته ۳۲ دیگه امپول رو دکترم قطع کرد و سرکلاژم رو هفته ۳۷ باز کردم بعد از اون معاینه شدم و گفتن لگن خوبی برای زایمان طبیعی داری منم فقط پیاده روی کردم یک روز در میون و خاکشیر و رابطه داشتم و ۳۹ هفته و ۶ روز رفتم سونو دادم فهمیدم اب دور جنین ۶ شده که کم بود و به ماما همراهم گفتم و اونم گفت برو بیمارستان بستریت میکنن منم رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور اونجا معاینم کرد ۳ سانت بودم بدون درد ولی اونجا پذیرش نکردن و گفتن باید بری بیمارستان امام رضا یا بیمارستان قائم منم خیلی ترسیدم ولی در نهایت رفتم بیمارستان امام رضا،از در ورودیش انقدر ترسیدم که نگم براتون خیلی وحشتناک بود رفتم اونجا همه دانشجو و داغون بودن محیط بسیار کثیف و افتضاحی بود دانشجوهاشون ریختن سرم چندبار معاینم کرد میگفتن چرا ۴ سانتی ولی درد نداری خلاصه تو همون یک ساعت خیلی اذیتم کردن
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسته پسر مامان پسته پسر ۱ ماهگی
خانمااا منم زایمان کردم 😍♥️
تو ۳۹ هفته و ۶ روز

کیسه آبم نشتی داشت رفتم برای طبیعی ۴ ساعت درد کشیدم و دو فینگر بودم ضربان بچم نامنظم شد فشار رفت رو ۱۶ بردن سزارین اورژانسی کردم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان لیموشیرین🍋 مامان لیموشیرین🍋 ۳ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی:۳۹هفته و۵روز زایمان کردم از ساعت ۳ظهر دردای خفیف شروع شد تا ساعتای۱۱شب که داشت شدید و‍۱۰دقیقه ایی میشد
و من از سرشب تا لحظه آخر که رفتم بیمارستان ورزش میکردم
ساعت۲ونیم‌ شب با وجود درد شدید نزدیکی کردم و یه دوش آب داغ گرفتم‌و‌رفتم بیمارستان ۴سانت بودم معاینه شدم و نیم ساعتی هم باز ورزش کردم و با۵الی۶سانت بستری شدم.ساعت۷ونیم صبح هم زایمان کردم تایم فولیم کم بود اما مشکل بچه بود که پایین نمی‌آمد هرچی ورزش و حرکت میزدم و آخرم با وجود دهانه رحم کاملا باز برش دادن و بخیه زیاد خوردم اما بازم خداروشکر...هیچوقت فکرشو نمی‌کردم بتونم طبیعی زایمان کنم و تحمل کنم....و امروز یازده روزه که زایمان کردم🩵✨الهی شکرت
مشاهده ۵ پاسخ دیگر