سلام مامانا من ۷:۱۵ صبح زایمان کردم دکتر بهم بیهوشی نداد و اسپاینال داد ولی چون خیلی می ترسم بهم آرامبخش زد که گیج شدم یکی از تکنسین اتاق عمل ازهمه مراحل فیلم گرفت و برای شوهرم فرستاد شوهرمم کلی گریه کرده بود و دو تومن شیرینی براش زده بود ، موقعی که پسرم به دنیا اومد با صدای گریه اش اشکم درومد تا هم اوردنش بیرون تو دست دکتر پی پی کرد دکتر گفت یه روز دیرتر به دنیا اومده بود مکنیوم شده بود😂 وزن پسرم ۳۸۰۰ بود سرش تو لگن بود ، بعد از دیدنش حالم بد شد و قفسه سینه ام می سوخت که دکتر بهم آرام بخش زد و خوابم برد و‌تو ریکاوری به هوش اومدم تا ساعت یه ربع به ده حس پاهام برگشته بود اوردنم تو بخش ، در کل عملم راحت بود پاشدم راه رفتم اذیت نشدم اصلاً فقط بیمارستان شلوغه و از رسیدگی بیمارستان راضی نیستم ولی از پزشکم خیلی راضیم .
اینم پسر کپل و لوس منه که عاشق بغله 😍 در کل عمل راحتی داشتم و راضیم از سزارینم 🤍

تصویر
۷۹ پاسخ

مبارک عزیزم قدمش پر از خیر و برکت 😍💙

خیلی مبارکه عزیزم❤️😍

به سلامتی مبارکه گلم 🩵

قدمش مبارک عزیزم 😍😍😍🌷🌷

مبارک باشه عزیزم انشالله بسلامتی😍

وای عزیزدلم
مبارکت باشه ❤الهی که خوش قدم باشه برات قشنگم😍😍

عزیر دلم خوشنام بااااشه😍😘😘😘

ای جان فرشته کوچولو.قدمش مبارک عززیزم 🥰😍

اخ ننه مبارکه عزیزم

تبریک میگم عزیزم،زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه😘🥰

ای جونم مبارک
😘😘

عزیز دلم مبارک باشه عزیزم قدمش پر از خیر و برکت

خیلی منتظر تاپیکت بودم🥹 ای خدااااای من تبریک میگم عزیزمممم😭😭❤️❤️ فرشته ی کوچولوووو خدایاشکرت

ای قلبم🫀خوش اومدی هومان طلا😍نامدار باشی❤️

ای خدا مبارکه عزیزم

مبارک‌باشه شایسته جون قدمش در از برکت ❤️🧿

مبارک باشه عزیز

مبارکه انشالله زیرسایه ی پدرومادرباشه و بهترینها نصیبتون بشه

عزیزم قدمش مبارک و پرخیر و برکت باشه♥️

مبارکتون باشه 😍❤️ چشمتون روشن 🎂✨

بیمارستان دولتی یا سزارین؟

چن هفته دقیق برداشت بچه رو؟

ای خدا قدمش مبارک نامدار باشه

ای جان مبارکه ان شالله نامدار باشه❤

عزیزمم قدمش مبارک باشه

مگه طبیعی نبودی شما ؟
ای جانم مبارکه 😍

الحمدلله خوش قدم باشه عزیزم😍😍😍😍

ای جانم هزارماشاالله قدمش پرخیر باشه واستون عزبزم❤️😘

قدم نو رسیده مبارک عزیزم خداحفظش کنه 😍😍 چه پسر نااازی

بسلامتی مبارک باشه گلم😍
عزیزم شما دکترت کی بود و کدوم‌ بیمارستان بودی؟

مبارک باشه خوش قدم باشه

ایجونم عزیزممم😍
مبارک باشه انشاالله ک نی نی خوش قدم و خوشبخت و اقبال باشه🩵

مبارک‌ باشه عزیزم

عزیزم مبارک باشه قدمای هومان کوچولوتون🩵❤️

به به مبارک باششششه عزیزمممممم
قدمش پر از خیر و برکت گلم
🩵🩵🩵🩵🧿🧿🧿🎉🎉🎉🎁🎁🎁

مبارکه ❤❤

قدم نو رسیده مبارک😍

مبارک باشه عزیزم😍🤩

مبارکه قشنگم 🥰
انشالله نامدار باشه گل پسرت 👶

مبارک باشه قدم گل پسرت

جونه دلممم قدم نورسیده مبارک باشه عزیزه دلممم 😍😍😍💙💐💐

ای جان😍😍😍 قدمش مبارک باشه😍😍😍 مامان شدنت مبارک عزیزدلم🥰🥰🥰😇😇😇

قدمش مبارک باشع گلم.سزارین فقط ب پزشک بستگی داره اگر پزشک خوب باشه سزارین خیلی راحته.اون درد قفسه سینه رو منم داشتم امپول زدن خوب شدم.گلم شیاف بزن نسکافه هم حتمن بخور ک سردرد نگیری

مبارک باشه عزیزم😍

اخ🥰. بهترین تاپیک امروز خوشحالم برات عزیزم🫧 ایشالله خوش قدم باشه 🐣🐥

قدمش مبارک عزیزم😘😍

مبارکت باشه عزییزم 🥰🥰🥰

ای‌ جونممم که قدم نی نی عروسکت مبارک عزیزم😍🧿❤️

خداروشکر عزیزم‌ قدمش پر از خیر و برکت😍😍😍❤️
مامان شدنتم مبارک باشه💛

مبارکه عزیزم

چرا بعد از دیدنش حالت بد شد؟

مبارکهههه خداروشکررر که راحت‌بوده انشالا برای منم راحت باشه🩵

دختر شهبازیان واقعا عشقن و منبع آرامش،و بیمارستان آریا نمیرفتیم بهتر بود،اروند فوق العاده ست،هم رسیدگی هم برخورد

مبارک باشه عزیز دلم😍

مبارک باشه قدمش انشالله عزیزم

بسلامتی عزیزم قدمش پر خیر و برکت باشه براتون😍😍❤❤❤

عزیزم خیلی مبارک باشه و خوش قدم
ماشالا تپلیه چشم بد ازتون دور❤️

ی سوال چند هفته سزارین شدین؟

ماشاالله خدا حفظش کنه عزیزم

سلام جونم قدم نو رسیده مبارک
آلان بهتری
درد نداری
کدوم دکتر و بیمارستان عمل کردی

ماشاالله مبارکه

مبارکه عزیز قدمش پر از خیرو برکت باشه 😘🌹

ای خودا مبارکه عزیزم 😍

مبارک باشه عزیزم خوش اومدی به این دنیا ایشالله همیشه سالم و سلامت باشی کنار مامان خوشگلت😍😍

عزیزممممممممم😍😍😍😍😍مبارک باشه الهی😍😍😍😍😍❤️

ماشالله خدا حفظش کنه عزیزم
خداروشکر که خوبین

اییی خدااا مبارک باشه عزیزم🥹🥹خداروشکر به سلامتی فارغ شدی عزیزم💙ماساژ بعد عمل اذیتت نکرد؟

خداحفظش کنه چه نازه

سلام عزیزم قدم گل پسرت پر خیر و برکت خداروشکر که همه چی خوب بودی❤️

عزیز دلم تبریک میگم🥰🥰نامدار باشه انشالله گل پسر❤️❤️منم دعا کن ، خیلی استرس دارم🥹🥹

به سلامتی شایسته جان قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون💙🙏🏻

منم دلم خیلی میخواد سزارین بشم 🥺

قدم نو رسیده مبارک عزیزم😍 خداروشکر جفتتون حالتون خوبه

مبارک گلم.ب سلامتی😍😍😍❤️❤️❤️.
ان شاء الله زیر سایه پدرو مادرش بزرگ بشه

مبارک باشه عزیزم

ای خدا مبارک باشه عزیزممم😍😍😍❤️❤️

عزیزممممم مبارک باشه زمینی شدن هومان کوچولو
تولد جفتتون مبارک
وجودش تو زندگیتون پر از عشق و برکت و سلامتی باشه همیشه💙🫂

مبارک خوش قدم باشی گل پسر قشنگ😍

ای جونممم قدم نو رسیده مبارک عزیزدلممم🥹♥️

قربون نینی کوچولو🥹❤️

مقالات مرتبط

تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
نظرات کسانی که کاشت مو انجام داده اند
نظرات کسانی که کاشت مو انجام داده اند
تجربه والدگری از زبان دکتر دندانپزشک
تجربه والدگری از زبان یک دکتر دندانپزشک

سوال های مرتبط

مامان دخترم مامان دخترم ۱ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۳
کادر اتاق عمل خوب بودن دکتر بیهوشی آمپول به کمرمزد و من پاهام شروع به بی حس شدن کرد اما حس بدی نداشتم و سبک بودم انگار دکترم اومد پرده کشیدن و ساعت ۹ شروع کردن و ۹ و ربع دخترم به دنیا اومد تو طول عمل همه چی خوب بود که فقط از زیر قفسه سینه ام جوری چند بار فشار دادن که بد بود دردش بعدش آرام بخش زدن که خیلی خوب بود و تا ساعت ۱۰ و نیم وارد ریکاوری شدم که درد هام شروع شدن اما قابل تحمل بودن برام(من پمپ درد نگرفتم) زمان خروج از ریکاوری پرستار فشار داد رحمم رو که خیلی درد داشت و بعد وارد بخش شدم و شیاف دو سه بار زدن و دردم کمتر شد بعد ساعت ۵ شروع به خوردن مایعات کردم و راه رفتم و واقعا راه رفتن خیلی سخت بود
مشاهده ۴ پاسخ
مامان جوجو🐣🩵 مامان جوجو🐣🩵 ۲ ماهگی
بالاخره نینی ما هم به دنیا اومد🥹🩵💙
خیلی سخت بود ، البته خودِ عملم طول نکشید ولی قبل و بعدش واقعا بد بود
از سزارینم بخوام بگم:اومدم بیمارستان اول nst و فشار گرفتن بعد لباس بیمارستان پوشیدم و دو ساعت منتظر موندم تو بخش زایشگاه تا وقت عملم برسه ، بعد اومدن سوند گذاشتن که خیلی اذیت شدم بعدش و درد عجیبی داشتم ، تا اینکه بردن اتاق عمل و بی‌حسی زدن که اونجا بخاطر فشارم حالم بد شد و سریع چیزی به سرمم زدن و حالم خوب شد، ولی درکل بی حسی خیلی بد بود و درد داشت لحظه‌ی زدنش، بعد سریع تا دراز کشیدم به دقیقه نکشید که نینی رو درآوردن و کل عمل ۲۰ دقیقه بود، بعدش بردن ریکاوری و اونجا چون لخته دفع میکردم دوساعت و نیم بستری بودم و خیلییییی اذیت شدم ، و درنهایت دیگه آوردنم بخش
مشاهده ۲۸ پاسخ
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
پارت ۶ زایمان

پرستارای اتاق عمل به حال من تعجب کرده بودن از شدت داشتم به خودم می‌پیچیدم وقتی پسرم به دنیا اومد یه دور بند ناف داشت انقدر بهش فشار اومده بود سیاه کبود شده بود ضربان قلبش افت کرده بود سرش به قدری تو لگن مونده بود دراز شده بود دکتر وقتی پسرم به دنیا آورد صداش در نمیومد دکتر میگفت هر ۵ دقیقه دیر عملت میکردم خدایی نکرده شاید بلایی میومد پسرت دکتر خودش مونده بود اصلا خلاصه به خیر خوشی عمل شدم رفتم ریکاوری بعدشم بردنم بخش ولی خیلی زایمان سختی داشتم خیلی عذاب کشیدم به قدری درد کشیدم درد زایمان سزارین نفهمیدم ان‌شالله شماها که میخوایید زایمان کنید به سلامتی خوشی و راحت زایمان کنید ❤️🥰🥲
مشاهده ۴ پاسخ
مامان جوجو🐣🩵 مامان جوجو🐣🩵 ۲ ماهگی
سلام به مامانی مشهدی، تو دو تا تاپیک قبلیم درمورد عملم گفتم ،دیگه الان حالم بهتره گفتم یه خلاصه هم درمورد بیمارستانم بگم: رفتم بیمارستان مادر، بدون هیچ بیمه ای هستم، کل هزینه هاش شد ۳۲ تومن
۱ تومن nst در اول ورود
۱ تومن برای کارای قبل پذیرش
۲۵ تومن برای خودِ عملم
و ۵ تومن برای اتاق (۳ نفره )
درکل از رفتار پرسنل خیلی راضی بودم، پرسنل بخش و اتاق عمل بسیاااار مهربون بودن ولی بعضی از پرسنل زایشگاه اخلاق خوبی نداشتن
دکترم خانوم آرزو احمدی بود که خیلی با آرامش و سریع عمل کرد و فردا عمل اومد بهم سر زد و دارو داد ... ۲۰ تومن دستمزد گرفت که بنظرم یکم زیاد بود ولی خب ایشالا که بخیه هاش رو خوب زده باشه
تو بیمارستان هم رسیدگی واقعا خوب بود، اما محیط خیلی قشنگ و رویایی و شیکی نداشت که درحد بیمارستان خصوصی های دیگه باشه اما چون رسیدگی خوبی داشتن، بنظرم محیط زیاد مهم نبود
غذاشونم چلو گوشت و سوپ و کاچی و صبحانه برای من بود و برای همراهی هم کباب و کوفته صبحانه دادن
مشاهده ۵ پاسخ
مامان محمد مسیحا 💙 مامان محمد مسیحا 💙 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین در بیمارستان تریتا پارت ۴...

خب اول بگم که من قرار بود یک شهریور پسرم دنیا بیاد دکترم نامه رو برای اونروز داده بود ولی ۲۹ مرداد فشارم رفت بالا و احساس کردم چشمام و دستم داره ورم می‌کنه برای همین به دکترم زنگ زدم و گفت حتما فرداش صبح زود برم بیمارستان برای بستری... این شد که ۳۰ مرداد پسرم دنیا اومد... ما ساعت ۵ صبح رفتیم بیمارستان پرونده باز کردیم از بلوک زایمان یه پرستار خوش اخلاق اومد دنبالم و رفتیم لباس بهم داد که جالب بود از قسمت سینه دو تیکه بود و کش خورده بود تا بعد عمل بلافاصله بچه با مادر ارتباط پوستی بگیره جوراب آمبولی رو برام پوشندن و یه ان اس تی و فشار ازم گرفتن که همه چی عادی بود آنژیو کتم رو هم وصل کردن با آتلیه ای که هماهنگ کرده بودم اومد و بیرون با همسرم حرف زده بود فیلم گرفته بود اومد داخل از منم گرفت ...ساعت نزدیک ۹ صبح بود که از اتاق عمل اومدن دنبالم رفتیم آمپول بی حسی رو از کمر زدنی یکم اذیت شدم ولی قابل تحمل بود چون بدنم خود به خود تکون میخورد ولی باید تکون نمی‌خوردم... بی حس که شدم سوند رو وصل کردن که نفهمیدم دردش رو بعد از ده دقیقه صدای نینیم اومد و واقعا حس قشنگی بود دکتر بچمو نشون داد بعد بالاسرم بردن شستنش تمیزش کردن تا منو بخیه کنن کارم تموم شد بردنم ریکاوری که پسرمم باهام آوردن اونجا یه پرستار پیشم بود همش پسرمو میزاشت روی سینم تا شیر بخوره فقط نمی‌دونم چرا دستی که آنژیوکت داشت تب میکرد و یه جوری میشد اذیت میکرد بعد که بخش رفتم درست شد همونجا گفتم برام پمپ درد بزنن حسم داشت برمیگشت یه درد خیلی کمی رو حس میکردم که برام پمپ رو زدن بردنم به سمت بخش با پسرم....ادامه..
مشاهده ۳ پاسخ
مامان بهار مامان بهار ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی _پارت ۴
راجع به بیمارستان هم بگم که بیمارستان پارسا تهران بودم دکترم هم مریم کریمی بود
درسته بیمارستان جمع و جوریه ولی من از زایمانم خیلی راضی بودم خود بیمارستان ماما همراه برام گذاشت بدون اینکه من بگم یعنی کل کارای من با یه نفر بود از معاینه بگیر تا تحویل بیمار به بخش خیلی هم ازش راضی بودم. پرستارای بخش هم خیلی خوب بودن در کل بیمارستانش تمیز بود
خود دکتر هم اومد بچه رو گرفت و بخیه هم خیلی کم خوردم در حد دو سه تا
هزینه ها هم چون ما بیمه تامین و تکمیلی داشتیم در حدود ۴ تومن شد
مشاهده ۲ پاسخ
مامان shahan💙 مامان shahan💙 ۱ ماهگی
تجربه من از سزارین بیمارستان کسری دکتر برزگر :
ساعت ۶صبح داخل بیمارستان بودم.ضربان قلب بچه رو چک کردن .
قبل از اینکه برم اتاق عمل دوسه تا سرم واسم زدن .به خاطر سرم ها بدنم لرز داشت .ساعت ۷ و نیم بود که رفتم اتاق عمل .
اینم بگم فضای اتاق عمل بدون استرس بود. امپول بی حسی بهم زدن یه خورده درد داشت. دراز کشیدم پرده رو کشیدن ماسک رو زدم. ۵ دقیقه نگذشت که بچه رو آوردن بیرون .بعدش صدای گریه نی نی اومد .خیلی لرز داشتم منو بردن ریکاوری .بعد از ریکاوری بخش
تو بخش خیلی درد داشتم پمپ درد نگرفته بودم مسکن اینا زدن .اما بازم خیلی درد داشتم 🥲🥲بعد دوسه ساعت نی نی رو آوردن پیشم .ولی بازم درد داشتم .به زور تونستم راه برم
شبشم به سختی روز شد. اینا به کنار
اومدم خونه یکی دو روز بعدش به خاطر اینکه بعد از امپول بیهوشی سرمو تکون دادم چنان سردرد بدی داشتم انگاری مدت ها بود تو جاده بودم .صدای دیگران تو سرم می‌پیچید. تا امروز که خداروشکر بهترم🌹
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان حسنا🩷 مامان حسنا🩷 ۳ ماهگی
سلام خانما
پارت اول زایمان سزارین
من انتخابم از اول سزارین بود وچون آستانه تحمل دردم کم بود دو دل بودمبین طبیعی وسزارین ولی در آخر دیدم آمادگی زایمان سزارین دارم ودکتر ۱۰ تومن زیر میزی گرفت و برای بیمارستان دولتی نامه داد و ۲۰ ام رفتم برای عمل اون روز چند تا عمل اورژانسی پیش اومد ونی نی من ۱:۳۰
به دنیا اومد تا ۳:۳۰ ریکاوری بودم خیلی سردم بود خیلی اذیت شدم بعد اومدم بخش خوب بودم تا ۱۰ شب که اجازه خوردن وراه رفتن دادن سخت بود ولی قابل تحمل بود و یکم بلند شدن سخت بود که با کمک خوب شد من خیلی سریع راه افتادم و در کل راضی بودم ویکم سردرد گرفتم که با سرم حل شد وفردا باید برم بخیه بکشم
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان دخترم مامان دخترم ۱ ماهگی
بیاید از وضعیت رسیدگی بیمارستان پیامبران براتون بگم :

من صبح ساعت ۸ وارد بیمارستان شدم و پذیرش شدم و بعد وارد اتاق عمل شدم بخش زایشگاه خیلی برخورد خوبی داشتن من راضی بودم اتاق عمل هم همینطور اما امون از بخش ریکاوری و بخش اصلا خوب نبود
تو ریکاوری ماما نزدیک من بود و انصافا خوب بود اما وقتی دردم شروع شد و شیاف خواستم از پرستاری بخش ریکاوری ۱ ساعت بعد اومدن زدن وارد بخش که شدم اتاق وی آي پی گرفته بودیم خیلی تمیز بود بهیار ها هم خوب بودن اما پرستارها صداشون میکردی ۱ ساعت بعد میومدن اصلا راضی نبودم
کیفیت غذاها هم خیلی خوب نبود اما میان وعده اش که کاچی دادن خیلی خوب بود اما بعدازظهر هندونه آوردن که من فک نکنم برا فردای زایمان خوب باشه ؛ پروسه ترخیص هم خیلی طولانی بود.
مشاهده ۲ پاسخ
مامان فسقلی مامان فسقلی ۱ ماهگی
بیمارستان نجمیه تهران:
اتاق عمل کامل مجهز برای من سزارین اورژانسی شد دو نفر دکتر متخصص زایمان بودن و همزمان متخصص اطفال هم تو اتاق عمل بود و متخصص بیهوشی و حدودا تو اتاق عمل ۱۰ نفر بودن
برخورد پرستار ها و ماما ها (البته نه همشون) در کل خوب بود
دکتر قادری قبلش خوب بود ولی موقع زایمان اخلاق نداشت ولی تخصصش خوب بود
اتاق های بخش کوچک بودن و تو هر اتاق دو نفر بودیم
تفاوت اتاق vip با معمولی این بود که داخل اتاق vip توالت فرنگی داشت و پنجره به سمت خیابان بود و همراه آقا میتونست بیاد و تک نفره بود
سزارین با اتاق معمولی و پمپ درد و شکم بند و جوراب واریس و دارو ها حدود ۷ تومن شد
بخش دائم نظافت میشد و تمیز بود
و پرستار های بخش مدام سر میزدن و پیگیر بودن
ولی قبل زایمان شب بلوک زایمان بیمارستان سوت و کور یه اتاق ۵ تخته بودیم با ۳ نفر بیمار ماما هم خواب
اتاق سزارین و طبیعی هم جدا بود و نمیذاشتن همراهم بیاد داخل
اتاق زایمان یه تخته و دو تخته هم بود ولی خوب خیلی خلوت بود اون روز فقط من طبیعی بودم
ساعت ۷ صبح تا ۲ دکتر متخصص تو بلوک زایمان بود
مشاهده ۳ پاسخ
مامان ماهلین ودلوین💖 مامان ماهلین ودلوین💖 ۱ ماهگی
از اونطرف بچه خیلی زیاد گریه میکرد اصلا هم بهم نشونش ندادن گفتم سردشه بزار گرم شه بعد بیاریمش بعد کلی اصرار پرستار آورد از دور که تو تخت نوزاد بود نشون داد گف ببینش زود ببرنش انقد گریه میکنه اکسیژنش داره میاد پایین خدا به دادت برسه از اون بچه های بلاس
ولی فکر کنم انقد بچمو محکم کشیده بودن بیرون کلی ترسیده بود و دردش اومده بود چون بیش از اندازه گریه میکرد کلا شب اول تو بیمارستان خیلی زیاد گریه کرد هیچ بچه ای اینجوری نبود
بعد ازاینکه بچه رو بردن من عملم ۴۵ دیقه طول کشید در صورتی ک سر زایمان اول کلا ده دیقه یه ربع طول کشید فک کنم بخاطر همین قضیه چسبندگی بود وسطاش حس بالا آوردن شدید داشتم به پرستار گفتم یه پارچه کذاشت زیر گلوم و گفت بالا بیار رو این الان بهت دارو میزنم که من با خوندن آیت الكرسي سعی کردم بالا نیارم دیگه داشتم انکار از هوش میرفتم حتی جون نداشتم جواب سوال های پرستار و دکتر وبدم که یه دارو بهم زد دوباره یکم جون اومد تو بدنم و سرحال تر شدم
کار عملم که تموم شد پرده رو برداشتن و من و گذاشتن رو یه تخت دیگه و بردن سمت ریکاوری من از همون وسطای عمل لرزشم شروع شد و لرز شدید گرفتم تو ریکاوری بدتر شدم که دکتر ریکاوری اومد یچیز مثل بخاری برقی گذاشت بالا سرم که اون خیلی خوبم کرد و واقعا کیف کردم با اون لرزشم افتاد بعد نیم ساعت اومدن از ریکاوری من و بردن پشت در بخش یه پرستار اومد تحویلم گرفت یه دست گذاشتم رو رحمم که چک کنه ببینه فشار نیاز دارم یا نه جیغم رفت هوا ولی خداروشکر دیگ فشار نداد و گفت نیاز نداری یعنی انکار دنیارو بهم دادن از در ک رفتم بیرون شوهرم و مامانم و دیدم ولی حال نداشتم باهاشون حرف بزنم بردنم تو بخش و خدمه اومد تختمو جا به جا کرد
مشاهده ۱ پاسخ
مامان سادات مامان سادات ۱ سالگی
زنداداشم که برا زایمان رفته بود بیمارستان میگفت یه خانومه وقتی دردش شروع شده بود از یه شهر دیگه راه افتاده بود اومده بود همه درداشو کشیده بود ولی اصرار میکرد که میخوام سزارین کنم
دکتر بهش گفته بود تا برسی اتاق عمل نفس عمیق هم نباید بکشی یا نباید یه ثانیه هم نفستو نگه داری وگرنه بچه به دنیا میاد نمیرسی به اتاق عمل
و در حالی که کل درد طبیعی رو کشیده بود رفت درد سرارین هم کشید
هنوز فازشو درک نمیکنم
مشاهده ۸ پاسخ
مامان فرهان 🩵 مامان فرهان 🩵 ۷ ماهگی
پارت ۱
زایمان سزارین

سلام سه شنبه صبح ظهر رفتم تو بیمارستان کمالی پرونده باز کنم گفتن برو یه سونو بده رفتم چون دکتر نبود گفتن برو ساعت ۶بیا دکتر میاد من اومدم خونه نهار خوردم و بعد رفتم استرس داشتم بعد که سونو دادن گفتن بچه بریجه امروز بستری می کنیم بعد منم از ترس و استرس گریه می کردم بعد آزمایش خون و ادرار گرفتن و لباس هامو عوض کردم سرم زدن بعد ۸و نیم بود رفتم زایشگاه اونجا سرم وصل کردن و حدود ۱۰و نیم بود بردن اتاق عمل بعد بهم آمپول بی حسی زدن از کمرم و بعد زود خواباندن پاهام بی حس بود از کمر به پایین و حس نمی کردم دستامو بستن اینم بگم آمپوله درد نداشت بعد زدن هم پاهام گرم شد بعد ۳دقیقه طول نکشیده بود که پسرمو در آوردن ۱۱شب به دنیا اومد بعد منم داشتم گریه می کردم چند دقیقه بعد صدای پسرم اومد
مشاهده ۷ پاسخ
مامان محمدحسن💙زینب🩷 مامان محمدحسن💙زینب🩷 ۶ ماهگی
سلام عزیزان منم دیروز زایمان کردم ،سزارین ، بیمارستان پیامبران
۷ دکترم گفت بیمارستان باش ولی خودش دیرتر اومد جای دیگه بود من ۱۱ و ۴۰ سزارین شدم ، یه ساعت و خورده ای تو ریکاوری بودم
در کل از بیمارستان راضی بودم حالا یه سری چیزاش شاید جالب نبود ولی در کل رفتار پرستار و پرسنل چه تو بخش چه اتاق عمل عالی بود
اتاق عملم دکترم خودش هماهنگ کرده بود ک همه کادر خانم باشن و همینجورم شد ولی خب بعدش ک دکترم رفت یکی دوتا مرد اومد و تو قسمت اتاق عمل پر مرد بود
از درد هام بخوام بگم تو ریکاوری یه درد شدید گرفتم بهم مسکن زدن ولی بعدش اوکی شدم تقریبا ،اولین راه رفتن سخته ولی بعدش بهتر میشه
پرستاراش مهربون بودن😍یه خانمه تو اتاق عمبل با اینکه خودش لاک داشت و مشخص بود اعتقادش مثل من نیست ولی تا فهمید من حساسم رو اینکه مرد تو اتاق نباشه همش حواسش ب من بود ک مرد نیاد یا جاییم دیده نباشه ، خلاصه راضی بودم ، هنوزم مرخص نشدم ک بدونم هزینش چقدر شده
مشاهده ۲۴ پاسخ
مامان جانان و ژوان مامان جانان و ژوان ۴ ماهگی
بعدم رفتم بخش و گان پوشیدم و با همسرم و مادرا خداحافظی کردم رفتم اتاق عمل
ساعت حدود هشت و ربع بود که رفتم داخل اتاق عمل خانم دکتر مهربونم هم بودن کلی خوش و بش کردن بعدم پروسه بی حسی انجام شد و ساعت هشت و پنجاه و پنج دقیقه دخترم به دنیا اومد که همسرم رو پیج کردن اومد بالا ناف رو برید و نی نی رو دید بعدم خون بند ناف رو گرفت و برد داد به نماینده رویان
بعد منو بردن ریکاوری تا اینجا همه چی تو بی درد ترین حالت ممکنه بود ولی تو ریکاوری که بی حسی رفت و ماساژ رحم دادن رفتم اون دنیا و اومدم از درد🥲🥲 بعد رفتیم بخش من اتاق خصوصی میخواستم که پر بود ولی از شانسم اتاقم دو تخته بود که اون شب کسی بستری نشد .
از،ساعت حدود ده تا سه دو سه بار باز اومدن ماساژ رحم که من هربار وفات پیدا میکردم😂 ساعت سه ساعت ملاقات بود که جانان اومد دیدن خواهرش😍 تو اون تایم یه خانمی اومد گفت من پزشک فیزیوتراپیم و در حد ۴_۵ دقیقه چهارتا ورزش گفت انجام بده تو دوران شیردهی و رفت بعد باز یکی دیگه اومد گفت من روانشناسم و پنج دقیقه در مورد افسردگی بعد از زایمان و برخورد با بچه اول و ... حرف زد رفت و در اخر هم متخصص داخلی همون دم در اومد گفت ازمایشا خوب بوده و رفت
مشاهده ۳ پاسخ