همه دور هم جمع شده بودیم دیشب ( فک فامیل همسرم ) همگی داشتیم باهم حرف میزدیم و چایی زنعموی مهربونو رو میل میکردیم ، منم کنار همسرم نشسته بودم داشتم به حرفاشون گوش میدادم ( من بیشتر گوش میدم کمتر حرف میزنم تو خانواده همسرم ) بچها هی اذیت میکردن دست میزدن به قند میرفتن طرف قوری و کتری و...
یهو عموی همسرم گف : تو جات بهشته قشنگ ترین قسمتش برا توئه ، چند دیقه س نگاه میکنم که بچها چقد کنجکاون و میرن طرف چیزای خطرناک یذره با نارحتی حرف نزدی
هیچ وقت ندیدم ناشکری کنی
همیشه به زنعمو میگم ، تو این ۱سال و نیم یبار این بچهارو با لباس کثیف یا ظاهر شلخته ندیدیم و..
خلاصه تعریف تمجیدای عمو تموم شد و مادرشوهرمم شروع کرد که اره واقعا تحسین میکنم با این سنش داره ۲تا بچه رو مدیریت میکنه هیج وقت ناشکری نکرده ۲۴ ساعته بهشون میرسه و..
منو بگو انقد ذوق کردم 😅🫠 مثه این ندید بدیدا چشام برق میزد ( اخه مادرشوهرِ من اصلا پیش خودم چیزی نمیگه ، وقتی خودم نیستم همیشه برا بقیه از سختیای بچها میگه و... ) ببین من از دیشب تا الان یه انرژی خاسی دارم توصیف نشدنی هی به بچها نگاه میکنم ذوق میکنم 🤗💋❤

دیدم که اره گاهی ۲تا جمله قشنگ و مثبت میتونه کل روز یه نفر رو قشنگ تر کنه ، چقد خوبه بهمدیکه بیشتر انرژی مثبت بدیم از خوشحالی بقیه خوشحال باشیم ، یکی به چشمون اومد بگیم چقد قشنگی باور کنید کلی حالش عوض میشه
من همیشههه تو جمع لبخند زدم و چهره به خود رسیده دارم رژلبم کمرنگ نشده ولی گاهی زیر این نقاب قشنگ پر از خستگی ، بی خوابی ، درد و رنج و... هست 🥰

تصویر
۱۵ پاسخ

چقدر خوب که قدردانت هستن قطعا از خوبی تو اونا هم انرژی میگیرن❤️😍اینم بگم قدر بدون که واقعیتا رو میبینن و تحسینت میکنن🧿🧿
والا من ی بچه دارم ۲۴ساعته بامنه حتی همسرم جا خوابشو از ۴۰روزگی بچم جدا کرده که ی وقت با گریه بچه بیدار نشه اما دریغ از یبار تعریف ...پیش مادرشوهرم اگه کسی از بچه داریم تعریف کنه مطمئنم میگه مگه ما چندتا چندتا بزرگ کردبم اینکه یکیه و تو رفاهو.... دست همچین مادرشوهر گلی رو باید بوسید🌸🌸💗💗

گاهی قدردانی و دیده شدن زحمتات کل خستگی تنتو میگیره

مدیریت دوتا بچه همزمان خیلی انرزی میخواد ماشالله بهت...

عزیزدلم آن شالا همیشه ِب های قشنگت پر لبخند مادرانه باشه قشنگم

مثلا من خودم شده. طرف ازم بپررسه بهم میخوره چند سالم باشه سنش خیلیییی زیاد میخورع ولی برا اینکه ناراحتش نکنم ی عددد کمم میگم کلی ذوق زده میشد

با حرفات حال منم خوب شد

عزیزم خسته نباشی اره واقعااااا

میدونی محبتشون از کجاست از احترام همسرت به شما باعث شده خانوادش هم بهت احترام بزارن خیلی عالیه خوشحالم که همچین دوستایی دارم اینجا! موفق باشی

ولی ببین عموی همسرت چقد باشعوره
حالا اطرافیان من میگن مدام ب بچه چسبیده باشم نزارم ب چیزی دست بزنه اگه ی ثانیه چشم ازش بردارم واویلاس

وای چه خوب منم ذوق کردم 😍😍😍😍

همیشه همینجور خندون و پر انرژی باشی

چه خوب ک قدر دان هستن
مادرشوهر من داعم سعی میکنه بگه اون بهتر مادری میکرده به بچه هاش بیشتر میرسیده و برای بچه هاش بیشتر خرج میکرده

و چقدر رفتامد باهاش برام سخته

خسته نباشی ایول بهشون والا همچین ادم خوب با درک فهم شعوری😍👌

وقتی یکی تعریف میکنه اول از خوبی خودشه بعد از خوبی طرف مقابل
مگه نه؟؟

🌹🌹🌹🌹💋💋💋💋💋💋

سوال های مرتبط

مامان ‌‌‌ایلیا مامان ‌‌‌ایلیا ۲ سالگی
روی صحبتم بیشتر با ماماناییه که تازه مادر شدن، مادرایی که مثل اون روزهای خودم حس می‌کنن توی یک باتلاق گیر افتادن و قرار نیست هیچ وقت از توش دربیان و هیچ کسی نه درکشون می‌کنه نه می‌تونه کمکی بهشون بکنه، مامانایی که با وجود این که جوری عاشق نوزادشونن که تا قبل از اون عاشق کس دیگه‌ای نبودن ولی خسته‌ن و بی‌نهایت احساس تنهایی می‌کنن، می‌خوام بگم خیلی از ماها این شرایط رو تجربه کردیم، حالا بعضی‌ها کمتر بعضی‌ها بیشتر، من خودم تا سه ماه اول فقططططط نشسته بودم داشتم بچه شیر میدادم چون شیرم کم بود و دائم زیر سینه بود پسرم و واقعا حتی حموم رفتن هم برام سخت بود چه برسه به کارای خونه و آشپزی، این در شرایطی بود که بارداریم هم برنامه ریزی شده نبود و درست تو شرایطی که من درگیر دفاع ارشدم و مقاله و شروع دکترا و این مسائل بودم پیش اومد، با این که هیچ وقت ناشکری نکردم بابتش ولی خییییلی خییییلی سخت گذشت، فکر می‌کردم دنیا دیگه برام تموم شده و همه اهداف و آرزوهامو باید ببوسم بذارم کنار، ولی اگر بخوام منصف باشم هر چی جلوتر رفت بیشتر تونستم به روتین زندگی خودم قبل از به دنیا اومدن بچه نزدیک شم،
ادامه تو کامنت
مامان 👶araz مامان 👶araz ۱ سالگی
بازم شب شد و عذاب وجدان و هزار تا فکر و خیال...
پسرم یه مدته خیلییییی بد جیغ می‌کشه می‌دونم طبیعیه و تو این سن همشون این کار میکنن ولی من خر یه مدته خیلی عصبی شدم و نمیتونم خودمو کنترل کنم امشب خونه خواهر همسرم بودیم آراز انقد جیغ کشید که ما اصلا صدامون به هم نمی‌رسید یعنی انکار جیغ براش یه جور بازی شده نه که بگم گریه می‌کنه فقط جیغای بنفش منم یهو از کوره در رفتم و سرش داد زدم خدا منو بکشه با اون چشمای معصومش یجوری بغض کرد و به بقیه نگاه کرد اون لحظه خواستم بمیرم از دادی که سرش کشیدم بخدا نمیتونم خودمو کنترل کنم چیکار کنم چرا انقد زود از کوره در میرم آخه چه غلطی بکنم با این اعصاب لعنتیم هرکاری میکنم خودمو آروم کنم نفس عمیق میکشم هر کاری میکنم ولیییی تاثیری نداره روم الانم دارم از عذاب وجدان خفه میشم لعنت به من که انقد عصبی شدم
حاملگی خیلی سختی داشتم بعد اونم افسردگی بعد زایمان و یهو ام فتق پسرم پاره شد و عمل و هزار تا چیز دیگه از اونموقع به حدی اعصابم ضعیف شده که واقعا موندم از دست خودم چه کنم به نظرتون برم پیش مشاور تاثیری داره یا برم پیش روان پزشک؟؟؟؟
مامان آرین مامان آرین ۱ سالگی
خانما تو رو خدا حتما این تجربه تلخی که داشتم رو بخونید و درس بگیرید
اسهال به هر دلیلی که باشه باید بیشتر از دو یا سه روز دیگه طول نکشه و فوری معالجه بشه تو رو خدا با جون بچهاتون بازی نکنید یکی میگه دندونه یکی میگه مال شیر خشکاست یکی میگه ویروسه یکی میگه انگل گوارشیه هر چی که هست باید تا قبل از این اب بدن از بین بره معالجه بشه بچه من خودم همیشه گوارشش حساسه معمولا با کوچکترین میکروبی ویروسی این بچه اسهال شدید میشه چون که تو سن هفت ماهگی نمیدونستم ناخاسته و از سر نادانی بچه من با اینکه اشتهاش خوب بود شیرشو مرتب میخورد ولی چون شدت اسهال زیاد بود این بچه تشنج کرد بر اثر بی ابی بدن بچم سدیم خونش افت کرد تشنج کرد والان همش تحت نظر دکتره دارو مصرف میکنه توروخدا به حرف اینو اون گوش ندید هر چی که هست حتما فوری درمان کنید مخصوصا الان ویروس گوارشی پخش شده خیلی خطرناکه جدی بگیرید مرتب شده با سرنگ به بچتون او ار اس بدید که اب بدنش از دست نره و مثل من یک عمر پشیمون نباشید و منم ندونسته و اینکه تجربه اول بچه داریم بود این اتفاق پیش اومد خواهش میکنم شما مواظب باشید خیلی خطرناکه
مامان نقل و نبات مامان نقل و نبات ۱ سالگی
بذار یه اعترافی بکنم
درسته که طبیعی هست که هر وقت خونه رو مرتب میکنم چند دقیقه بعدش بچه ها همه چیز رو به هم بریزن ، اما گاهی پذیرشش برام سخت میشه!
طبیعی هست که کاری که همه توی نیم ساعت انجام میدن برای منی که بچه ی کوچیک دارم یک ساعت یا حتی یک روز طول بکشه ، اما راستش گاهی احساس تنهایی میکنم!
طبیعی هست که گاهی ظرف هارو بشورم و نیم ساعت بعدش دوباره سینک پر باشه ، اما گاهی خسته میشم!
طبیعی هست که خونه ام اون طوری که من دوست دارم تمیز نباشه و مدام سرزنش درونی داشته باشم ، اما گاهی کلافه میشم!
همون وقتایی که نه حوصله ی فکر کردن به توصیه های روانشناسی رو دارم و نه دل و دماغ فکر کردن به پیش بینی های انگیزشی که آره ۱۰ سال بعد حسرت این روزا رو میخوری و دلت تنگ میشه و از این صحبتا...
کلافه میشم ، میزنم بیرون ، یه قدمی میزنم ، یه قهوه ای میخورم ، دوستامو میبینم.
ولی اگه حالم بدتر از این حرفا بود وضو میگیرم و سراغ تراپی که برام از هر مسکنی بیشتر کار میکنه ، توی این شهر ماشینی یه پاتوق دنج دارم که توش کسی کاری به کارم نداره ، مدام صدام نمیکنن ، شلوغه ولی من نباید مرتبش کنم.
تازه صاحبش هم حالمو میفهمه و غصه هام رو کیلو کیلو ازم می‌خره ، تکیه میدم به دیوار خونش و شروع میکنم به خود شفقتی.
بدون قضاوت همه ی احساسات خودم رو می‌بینم و می پذیرم ، خودم رو بغل میگیرم و صبر میکنم آروم بشم
بعد از خدای خودم بابت نعمت بزرگ مادری تشکر میکنم و شروع میکنم به خوندن یادآوری طلایی ای که قبلاً نوشتم و گذاشتم پَرِ جا نمازم ، انگار اشکام آبی میشن روی آتیش دلم...
نفسم تازه میشه...
نشون به اون نشون که دلم پر میزنه برگردم پیش بچه ها و بغلشون کنم :)❤️‍🩹
مامان 💗sweetie Lara🧜🏻‍♀️ مامان 💗sweetie Lara🧜🏻‍♀️ ۱۷ ماهگی
میخام بگم حرفای بقیه واستون مهم نباشه مامانا ماها مادریم گلهی ممکنه خسته شیم گاهی ممکنه نیاز یه استراحت داشته باشیم گاهی ممکنه عصبی شیم گاهی ممکنه صدامون بالا بره این دلیل بر بد مادر بودن و ناشکری نیست بنظر خودم واقعا مادر خوب بودن سخته واقعا شرایط ادما باهم متفاوته دست از قضاوت همدیگ بردارین بخصوص وقتی هم جنس هم هستیم ، اینکه کی خوبه وللش اینکه با وجود بچه ای که سخته چطوری از پس همه چی برامدی من که به خودم نگا میکنم میبینم تا حد ممکن فداکاری کردم سختی کشیدم با وجود دست تنها بودنم خوب از پسش بر امدم برامم مهم نیست نظر کسی چون من واقعا مادر خوبی بودم و هستم امیدوارم بعدا دخترمم همین نظرو داشته باشه راجبم ♥️😘سخت نگیرین به خودتون ما همه انسانیم ماهمه ادمیم کاش فقط درک کنیم همو کمتر سخت بگیریم بهم بیشتر لبخند بزنیم و حس خوشایند بهم بدیم انرژی خوب بدیم مثبت فکر کنیم 😘💜پس سعی کنیم خوب باشیم با وجدان باشیم صادق باشیم با ایمان باشیم اینا مهم تره قلب خوب داشتن خیلی مهمه پس مهم نیست گاهی کم اوردن 🩷مهم اصل ذات این از شما مادر خوبی میسازه ذاتا 💗خدا به همه مادرا صبر و انرژی زیاد و سلامتی بده 🥰
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام
من از اول چندین بار گفتم با میوه و سبزیجات برای مهراب شروع کردم و اصلا و ابدا شکر نمک نبات تا ۱۱ماهگی مهراب استفاده نکردم حتی تو غذاهاش نریختم بیسکوییت ندادم فقط تو مسافرت تو ۱۱ ماهگی بهش بیسکوییت کوچیک دادم .و به قول مامانم کلا من دنبال چیزای ارگانیکم و مهرابم ارگانیکه😂همه چیز هم خودم درست کردم براش یعنی بلد نبود زدم تو اینترنت یا از بقیه پرسیدم درست کردم حتی یه موقع از خواب خودم زدم برای غذا و میان وعده برای مهراب
و اصلا زورش نکردم برای خوردن هرچقدر خورد دادم نخورد گذاشتم کنار خودم نشستم غذا یا هرچیزی رو خوردم مهراب اولش نگام میکنه بعد کم کم وقتی میبینه من دنبالش نمیام میاد پیشم میشینه و بهش میدم و میخوره حتی شاید ۳تا قاشق بخوره همون رو میدم بعدشم الان سن بازیگوشیشونه و اگر تو خونه خودمون باشیم یکم بازی میکنه و یکم غذا میخوره ولی مهمونی جایی برم همش دنبال بازیه و اگر بقیه هم بخورن مهرابم یکم میخوره در کل برای هیچ چیز هیچوقت زورش نمیکنم الانم که تو فاز مستقل خوردنه همه جور کثیف کاری میکنه در کل اگه بچه یه غذا رو نمیخوره حتما داره به مادر یا پدر نگاه میکنه چون الان تمام نگاهش به این دو نفره .حتی اگه چیزی دوست ندارید اه اه و پیف پیف نکنید بچه تمام کاراتون رو ضبط میکنه .و انقدر بچه ها رو مقایسه نکنید من نه وزن مهراب نه غذا خوردن نه حرکاتش نه حرف زدنش نه دندون دراواردن کلا هیچ کدوم رو .حرف زدن هم مهراب مامان بابا دده اده بع بع نه ننه دادا به به . عمه هم قبلا میگفت الان نمیگه .در کل زیاد باهاش حرف میزنم متوجه حرفام میشه تقلید میکنه و به تخم کفتر و این چیزای قدیمی هم اعتقاد ندارم .اعتقادم اینه باید فقط با بچه حرف بزنی برادر خودم ۳ سالگی به حرف افتاد