نام | معنی نام | جزییات |
---|---|---|
ژاویا | جوینده | مشاهده |
تقدیر | سرنوشت | مشاهده |
ثمانه | با ارزش و گرانبها | مشاهده |
فراد | گشايش بخش، گره گشاي | مشاهده |
آون | آونگ، نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را... | مشاهده |
ارجمند | باارزش، گرامی | مشاهده |
ایلیکا | الیکا، هل، گیاهی از تیره زنجبیلیان | مشاهده |
دلاور | شجاع و جنگجو | مشاهده |
طاووس | پرنده ای با پرهای رنگارنگ | مشاهده |
جانک | بچه سال | مشاهده |
امیربهرام | ترکیب دو اسم امیر و بهرام (فرمانروا و پیروزمند) | مشاهده |
باهر | روشن، آشكار، درخشان، مشهور | مشاهده |
گلک | گل کوچک | مشاهده |
پارنا | نام قله ای در نزدیکی پل دختر | مشاهده |
فضه | نقره، سیم، نام خادم حضرت فاطمه(س) | مشاهده |
پویش | حرکت و فعالیت، پی گیر، در جستجوی چیزی | مشاهده |
بسطام | نام دایی خسرو پرویز پادشاه ساسانی | مشاهده |
نیک آفرین | آفریننده خوبی و نیکی | مشاهده |
فاخته | پرنده ای خاکی رنگ کوچکتر از کبوتر، از اصول موسیقی... | مشاهده |
سوریتا | نظیر و مانند گل سرخ | مشاهده |
راسین | نام یکی از سرداران ایرانی | مشاهده |
ناردانه | دانهی انار، (مجاز) اشك خونين | مشاهده |
محمد بسام | ترکیب دو اسم محمد و بسام (ستوده و خوشرو) | مشاهده |
گرامی | محترم، عزیز، از شخصیتهای شاهنامه | مشاهده |
ماگنولیا | گیاهی همیشه سبز با برگهای پهن و براق و گلهای زیب... | مشاهده |
آرتامن | انديشهي مقدس | مشاهده |
نازیتا | همانند ناز و کرشمه، (به مجاز) زيبا | مشاهده |
راثین | سردار ایرانی که از گزنفون شکست خورد، سردار سپاه ای... | مشاهده |
اشراق | درخشیدن، روشن شدن، تابان شدن | مشاهده |
سامره | افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو | مشاهده |
محمد مهرشاد | ترکیب دو اسم محمد و مهرشاد (ستوده و شادمان) | مشاهده |
گرد آفرید | گرد آفريده، از شخصیتهای شاهنامه | مشاهده |
سامیان | نام روستایی در نزدیکی اردبیل | مشاهده |
بفران | معصوم و پاک مانند برف | مشاهده |
عبدالسمیع | بنده خداوند شنوا | مشاهده |
آیسا | مثل ماه، شبيه به ماه، (به مجاز) زيبارو | مشاهده |
طلایه | جلودار، سردسته، فرمانده سپاه | مشاهده |
حر | آزاده، جوانمرد، کریم | مشاهده |
امیرهوشنگ | ترکیب دو اسم امیر و هوشنگ (فرمانروا و خردمند) | مشاهده |
توران | نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت | مشاهده |
تانریا | برای خدا | مشاهده |
سارکو | کوه سرد، کوه بلند | مشاهده |
سیف الله | ترکیب دو اسم سیف و الله (شمشیر و خدا) | مشاهده |
شمس الله | کسی که منور شده است به نور دین خدا . | مشاهده |
ماهوار | مانند ماه، مثل ماه، [مجاز] زیبا، نیکوروی، ماهیانه،... | مشاهده |
چیلک | توت فرنگی | مشاهده |
نلکا | آلوی ترش و کوهی | مشاهده |
سیمیا | بلاغت، فصاحت | مشاهده |
قائد | رهبر، پیشوا، پیش رو | مشاهده |
پورشا | پسرشاه، شاهپور | مشاهده |
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.