اسم های دارای

نام معنی نام جزییات
حوری بانو حور(عربی) + ی(فارسی) + بانو(فارسی) زن زیبای بهشتی مشاهده
سایر سیرکننده، رونده مشاهده
شاخسار محل انبوهی شاخه های درخت مشاهده
طیهوج معرب از فارسی،تیهو مشاهده
فخرگل مایه نازش گل مشاهده
گل بالا کسی که قد و قامتش مانند گل زیباست. مشاهده
مهپاره زیبا، زیبارو مشاهده
نازنین چهر دارای صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی مشاهده
وانتیار نام پسر ایرج مشاهده
هود نام پیامبر قوم عاد، نام سوره ای در قرآن کریم مشاهده
بانیه بنا کننده، مؤسس مشاهده
ایل نور نورِ ایل، روشنایی ایل مشاهده
گلدوش ویژگی آن که بر روی شانه‌هایش گل نصب شده است، آراست... مشاهده
مه گونه مثل ماه، مانند ماه، (به مجاز) زیبارو مشاهده
معارج پله‌ها، نردبان‌ها، پلکان‌ها، نام سوره‌ی هفتادم از... مشاهده
فرسیم پسر با ارزش و با شکوه مشاهده
محمد تحسین ترکیب دو اسم محمد و تحسین (ستوده و تعریف) مشاهده
آپگیتی ترانه، آواز دلنشین مشاهده
آریابان نگهبان قوم آریایی مشاهده
ایقان یقین، ایمان مشاهده
افسردخت سرآمد همه دختران مشاهده
بازنه النگو مشاهده
بنشاد شاد بنیان مشاهده
پرستک پرستو مشاهده
حوری دخت حور(عربی) + ی(فارسی) + دخت(فارسی) مرکب از حوری( ز... مشاهده
ذکا تیزهوش شدن، تیزخاطر شدن، زیرک شدن، تیزهوشی، زیرکی،... مشاهده
زاور دلیری و یارایی، جرئت مشاهده
ظافر پیروز مشاهده
فخری منسوب به افتخار، نام نوعی انگور مشاهده
ماه خاتون بانویی که چون ماه زیباست مشاهده
مه پیکر آن که چون ماه تابان و درخشان است، خوش اندام و زیبا مشاهده
وانوش دریاچه وان، از سمبلهای تاریخ ارامنه مشاهده
صبیه به گونه‌ احترام آميز به معنی دختر، دختربچه مشاهده
شهیده کشته شده در راه خدا و دین، شاهد، گواه مشاهده
شروین دخت دختر شروین مشاهده
گلربا رباینده گل، عاشق گل، (مجاز) زيبارو و با طراوت مشاهده
محمد فرشاد ترکیب دو اسم محمد و فرشاد (ستوده و شادمان) مشاهده
اریار یار جوانمرد مشاهده
بهدوست يار نيكو و خوب مشاهده
شبیب با ارزش و جوانمرد مشاهده
محمد توفیق ترکیب دو اسم محمد و توفیق ( ستوده و کامیابی ) مشاهده
مفضل برتری داده شده، افزون کرده مشاهده
بدرام پدرام، آراسته، نیکو مشاهده
آپنیتا مقرب، بنده خاص پروردگار مشاهده
بازو نام آهنگی مشاهده
حوری رخ حور(عربی) + ی(فارسی) + رخ (فارسی) آن که چهره ای زی... مشاهده
رأفت مهربانی، نرم خویی مشاهده
ظریف دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و... مشاهده
فخیمه مؤنث فخیم، بزرگ، محترم مشاهده
هوده راست، درست مشاهده