| نام | معنی نام | جزییات |
|---|---|---|
| منظر | آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، صورت | مشاهده |
| مبشره | زن دانا | مشاهده |
| مهرتاب | آنچه خورشید برآن میتابد | مشاهده |
| مدیحا | ستایش | مشاهده |
| محترم | با عزت و اعتبار، مورد تکریم | مشاهده |
| مهیرا | زن کدبانو، زن اصیل زاده | مشاهده |
| مهرنسا | خورشید زنان، (به مجاز) زن زیباروی | مشاهده |
| محجوب | با شرم و حیا | مشاهده |
| مرسین | درختی با برگهای هميشه سبز معطر، مورد | مشاهده |
| مناهل | چشمه ها | مشاهده |
| مریس | خرمای تر كه در آب و شير و جز آن نهاده شود | مشاهده |
| مهادا | مهاد، گهواره | مشاهده |
| میخک | گلی زینتی و پُرپَر به رنگهای سرخ، سفید، و صورتی | مشاهده |
| میسان | خرامان راه رفتن، متکبرانه راه رفتن، ستارهای درخشا... | مشاهده |
| میهن | خانه، خانمان، قبیله، وطن، زادگاه | مشاهده |
| مارلین | برج، پناهگاه | مشاهده |
| مدیس | مانند ماه | مشاهده |
| ملاحت | با نمک، خوشایند، دوست داشتنی | مشاهده |
| ماه نگار | ترکیب دو اسم ماه و نگار (زیبا و معشوق) | مشاهده |
| مانه | نام روستایی در نزدیکی بجنورد | مشاهده |
| مهروشا | مانند خورشید | مشاهده |
| ماه سیما | آن که سیما و چهره او چون ماه زیباست | مشاهده |
| مهسایه | (به مجاز) پرتو ماه، مهتاب، زیبارو | مشاهده |
| ماهانه | منسوب به ماه | مشاهده |
| ماهنا | عشق سوزان، شور عشق | مشاهده |
| ماهتا | همتای ماه، لنگه ماه، (به مجاز) زیبارو، مهتا، مانند... | مشاهده |
| ماسو | نور مهتاب | مشاهده |
| ماهناز | ناز و زیبا مانند ماه، ماهروی زیبا | مشاهده |
| مهر آفرید | آفریدهی مهربانی، آفریدهی خورشید، (به مجاز) زیبار... | مشاهده |
| متانت | حالت استواري و سنگيني در رفتار | مشاهده |
| مهرجانان | خورشید جان | مشاهده |
| محنی | به حنا رنگ کننده | مشاهده |
| ماتان | سفید و زیبا | مشاهده |
| ملیح سا | دوست داشتنی و مورد پسند | مشاهده |
| مهیتا | زیبا و درخشان مانند ماه | مشاهده |
| میلکان | سرزمین اجدادی | مشاهده |
| ملک جهان | فرشته جهان | مشاهده |
| مهر آیه | ترکیب دو اسم مهر و آیه (خورشید و نشانه) | مشاهده |
| محجوبه | محجوب، پوشیده، با شرم و حیا | مشاهده |
| مکرمه | بزرگ داشته شده، گرامی و عزیز کرده | مشاهده |
| مکیه | منسوب به مکه، اهل مکه | مشاهده |
| مشیانه | نخستين زن آفریده | مشاهده |
| میشکا | میچکا، گنجشک در زبان مازندرانی | مشاهده |
| میشی | منسوب به میش، دارای رنگ قهوه ای مایل به سبز | مشاهده |
| منسا | زیر سایه و کنایه از در آرامش بودن | مشاهده |
| میناز | نازنین من، افتخار کن | مشاهده |
| ماهریز | ریزنده ماه، (به مجاز) زيباروی | مشاهده |
| ماه سا | چون ماه، به سان ماه، (به مجاز) زيبارو | مشاهده |
| مجیده | بزرگوار، بلند مرتبه | مشاهده |
| ماجان | مانند ماه | مشاهده |
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.