| نام | معنی نام | جزییات |
|---|---|---|
| دها | جودت رأی، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی | مشاهده |
| دوست محمد | دوست(فارسی) + محمد(عربی) دوستدار محمد | مشاهده |
| دادور | قاضي، از نامهاي خداوند | مشاهده |
| دینیاد | پایبند به مبانی دین و عامل بر دستورهای آن | مشاهده |
| دیانوش | دارنده ی جاودانگی | مشاهده |
| دادگر | داد دهنده، عادل، یکی از صفات باری تعالی | مشاهده |
| دادار | داد دهنده، دادگر، عادل، بخشاینده، آفریننده، آفریدگ... | مشاهده |
| دادبه | دارندهي بهترين عدل | مشاهده |
| دیباج | دیبا، پارچه ابریشمی | مشاهده |
| داو | قاضی، خداوند | مشاهده |
| داوید | داوود | مشاهده |
| درود | سلام، ثنا، ستایش، نیایش، دعا، رحمت | مشاهده |
| دانامهر | پسر دانا و مهربان | مشاهده |
| دشمه | از شخصیتهای شاهنامه | مشاهده |
| داوار | سرزمین مادری | مشاهده |
| دژار | دزار، بنا، معمار | مشاهده |
| دمور | از شخصیتهای شاهنامه | مشاهده |
| دژان | قلعه مستحکم | مشاهده |
| دوستعلی | دوست(فارسی) + علی(عربی) دوستدار علی | مشاهده |
| داوودرضا | ترکیب دو اسم داوود و رضا (محبوب و خشنود) | مشاهده |
| دریادل | مرد بسیار بخشنده و باگذشت، دلیر، با سخاوت | مشاهده |
| دین محمد | دین(فارسی) + محمد(عربی) ، دارای دین محمد(ص) ، نام... | مشاهده |
| دادجو | جوينده و خواستار عدالت و دادگري | مشاهده |
| دادبین | نگرنده از روي عدل و داد | مشاهده |
| داعی | دعاکننده، طلب کننده، خواهنده، کسی که مردم را به دی... | مشاهده |
| دعبل | ماده شتر نیرومند، نام یکی از شاعران شیعه | مشاهده |
| دین به | دین بهتر، کیش و آیین برتر | مشاهده |
| دادآور | داد آورنده، عدالت آورنده، آورندۀ عدل و داد، از نام... | مشاهده |
| دانادل | دانا و خردمند، آگاه و هوشیار، دل آگاه | مشاهده |
| دینور | دیندار، متدین، مومن | مشاهده |
| دینوند | متصف به اوصاف دین، دیندار، دینور | مشاهده |
| دادران | عدل ورزنده، عدالت گستر | مشاهده |
| درفش | علم، پرچم، درفش کاویانی در داستانهای ملی ایران | مشاهده |
| دادبخش | بخشندۀ عدل و داد، داد دهنده، عادل، از نامهای خداو... | مشاهده |
| داژو | داغ و گرم | مشاهده |
| داتان | مربوط به چشم | مشاهده |
| دادآفرید | آفریده شده بر مبنای عدل و داد،یکی از لحنهای قدیمی... | مشاهده |
| دادآفرین | آن که عدالت ایجاد کند، از نام ها و صفات باری تعالی... | مشاهده |
| دوستار | یار، رفیق، دوستدار | مشاهده |
| دادبرزین | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام گور... | مشاهده |
| دوست دار | دوستار، خیرخواه، یار مهربان، خواهان | مشاهده |
| دادعلی | داد(فارسی) + علی(عربی) ، داده علی(ع)، آن که عدل و... | مشاهده |
| دادفرخ | مرکب از داد( عدل) + فرخ( فرخنده، مبارک) ، نام یک... | مشاهده |
| دادفروز | فروزنده عدل و داد، عادل | مشاهده |
| دادفرین | نام یکی از سرداران زمان اسکندر مقدونی | مشاهده |
| دادهرمز | داده هرمز، خداداد، نام موبدی در زمان ساسانیان | مشاهده |
| دارنوش | نام یکی از وزیران بخت نصر | مشاهده |
| داتامیس | والی ایرانی کیلیکیا در زمان اردشیر دوم | مشاهده |
| داریاو | نام یکی از شهریاران پارس در زمان سلوکیها | مشاهده |
| دارینوش | نام یکی از پادشاهان کیانی | مشاهده |
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.