| کازیوه |
باد خنک و سرد اول صبح، سپیدی صبح که افق را فرا می... |
مشاهده |
| سارال |
نام روستایی در نزدیکی سنندج |
مشاهده |
| روبیتا |
بی نظير، (به مجاز) زيباروی |
مشاهده |
| بریا |
واژة ایکاش |
مشاهده |
| فادیه |
زن آزاد کننده |
مشاهده |
| آدخت |
آتش، دختر آتشین |
مشاهده |
| شلیر |
نام گلی زیبا |
مشاهده |
| ساریسا |
کوشا، پیگیر |
مشاهده |
| سولاف |
آبشار |
مشاهده |
| تسلا |
آرامش یافتن یا کم شدن اندوه، آرامش، (در قدیم) خشنو... |
مشاهده |
| مینوش |
می نوشنده، نوشنده می |
مشاهده |
| پریشاد |
زيبا روی شاد و خرم |
مشاهده |
| کعبه |
مکان چهارگوش |
مشاهده |
| ایلسانا |
السانا، همانند ایل |
مشاهده |
| پادنا |
نام یکی از بخشهای تابعه شهرستان سمیرم و نام رودخان... |
مشاهده |
| بیدا |
صحرا، بیابان |
مشاهده |
| سومیتا |
لطف و محبت، مهربانی |
مشاهده |
| کهکشان |
مجموعه ای شامل میلیون ها ستاره که به دور یک محور م... |
مشاهده |
| شمسا |
در زند و پازند نور و روشنایی، و در پهلوی خورشید اس... |
مشاهده |
| مارتا |
فناپذیر ، دنیایی |
مشاهده |
| التیام |
صلح و آشتي |
مشاهده |
| ذلفا |
دختر سفيد روی |
مشاهده |
| تقدیر |
سرنوشت |
مشاهده |
| ثمانه |
با ارزش و گرانبها |
مشاهده |
| آون |
آونگ، نام رشته ای که خوشه انگور و بعضی میوه ها را... |
مشاهده |
| ایلیکا |
الیکا، هل، گیاهی از تیره زنجبیلیان |
مشاهده |
| طاووس |
پرنده ای با پرهای رنگارنگ |
مشاهده |
| جانک |
بچه سال |
مشاهده |
| گلک |
گل کوچک |
مشاهده |
| پارنا |
نام قله ای در نزدیکی پل دختر |
مشاهده |
| فضه |
نقره، سیم، نام خادم حضرت فاطمه(س) |
مشاهده |
| پویش |
حرکت و فعالیت، پی گیر، در جستجوی چیزی |
مشاهده |
| نیک آفرین |
آفریننده خوبی و نیکی |
مشاهده |
| فاخته |
پرنده ای خاکی رنگ کوچکتر از کبوتر، از اصول موسیقی... |
مشاهده |
| سوریتا |
نظیر و مانند گل سرخ |
مشاهده |
| ناردانه |
دانه‌ی انار، (مجاز) اشك خونين |
مشاهده |
| گرامی |
محترم، عزیز، از شخصیتهای شاهنامه |
مشاهده |
| ماگنولیا |
گیاهی همیشه سبز با برگ‌های پهن و براق و گل‌های زیب... |
مشاهده |
| نازیتا |
همانند ناز و کرشمه، (به مجاز) زيبا |
مشاهده |
| سامره |
افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو |
مشاهده |
| گرد آفرید |
گرد آفريده، از شخصیتهای شاهنامه |
مشاهده |
| بفران |
معصوم و پاک مانند برف |
مشاهده |
| آیسا |
مثل ماه، شبيه به ماه، (به مجاز) زيبارو |
مشاهده |
| طلایه |
جلودار، سردسته، فرمانده سپاه |
مشاهده |
| توران |
نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت |
مشاهده |
| تانریا |
برای خدا |
مشاهده |
| ماهوار |
مانند ماه، مثل ماه، [مجاز] زیبا، نیکوروی، ماهیانه،... |
مشاهده |
| چیلک |
توت فرنگی |
مشاهده |
| نلکا |
آلوی ترش و کوهی |
مشاهده |
| سیمیا |
بلاغت، فصاحت |
مشاهده |
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین. 
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.